101
پژوهشي در فرهنگ حيا

شوهر مى داشت ، نه اين كه مرد ، نياز به نُه زن داشته باشد .
در روايت ديگرى از امام صادق عليه السلام آمده است :

۰.فُضِّلَتِ المَرأَةُ عَلَى الرَّجُلِ بِتِسعَةٍ وتِسعينَ مِنَ اللَّذَّةِ ، ولكِنَّ اللّهَ ألقى عَلَيهِنَّ الحَياءَ . ۱

۰.زن از آن جا كه ۹۹ درصد لذّت را مى بَرَد ، بر مرد ، برترى دارد ؛ ولى خداوند ، حيا را بر آنان افكنده است .

۰.و در روايت ديگرى از ايشان آمده است :إنَّ النِّساءَ اُعطينَ بُضعَ اثنَي عَشَرَ وصَبرَ اثنَي عَشَرَ . ۲

۰.به زنان شهوت دوازده نفر و صبر دوازده نفر داده شده است .

۰.همچنين آن حضرت فرموده است :إنَّ اللّهَ جَعَلَ لِلمَرأَةِ صَبرَ عَشَرَةِ رِجالٍ ، فَإِذا هاجَت كانَت لَها قُوَّةُ شَهوَةِ عَشَرَةِ رِجالٍ . ۳

۰.خداوند براى زن ، صبر ده مرد را قرار داده ؛ ولى وقتى شهوت او برانگيخته شود ، قدرت شهوت ده مرد را دارد .

در همه اين احاديث ، يك چيزْ مسلّم است و آن اين كه قدرت شهوانى زن بر مرد و همچنين حياى زن بر مرد ، برترى دارد ؛ امّا در ميزان اين برترى ، اختلاف وجود دارد . آيا اين اختلاف به معناى تناقض است و يا به جهت تفاوت افراد است ؟ اگر به تفاوت افراد بر مى گردد ، آيا تفاوت ، شخصى است يا نژادى يا جغرافيايى ؟ و ... مسائلى همچون برترى قدرت جنسى زن بر مرد ، برترى حيا و خويشتندارى زن بر مرد و همچنين درصد اين برترى و فرضيه هايى كه درباره تفاوت درصدها وجود دارد ، همگى مى توانند موضوع تحقيقات روان شناختى باشند . آنچه در اين جا مهم است ، اين كه حياى زن بر حياى مرد ، برترى دارد و اين به جهت برترى زن بر مرد در توان جنسى است .

1.الكافى ، ج ۵ ، ص ۳۳۹ ؛ كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۳ ، ص ۵۵۹ (ح ۴۹۲۰) ؛ مكارم الأخلاق ، ص ۲۱۲ .

2.الكافى ، ج ۵ ، ص ۳۳۹ .

3.همان ، ص ۳۳۸ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
100

۰.خَلَقَ اللّهُ الشَّهوَةَ عَشرَةَ أجزاءٍ ، فَجَعَلَ تِسعَةَ أجزاءٍ فِى النِّساءِ وجُزءا واحِدا فِي الرِّجالِ ولَو لا ماجَعَلَ اللّهُ فيهِنَّ مِنَ الحَياءِ عَلى قَدرِ أجزاءِ الشَّهوَةِ لَكانَ لِكُلِّ رَجُلٍ تِسعُ نِسوَةٍ مُتَعَلِّقاتٍ بِهِ . ۱

۰.خداوند ، شهوت را ده جزء آفريد : نُه جز آن را در زنان قرار داد و يك جزء آن را در مردان . اگر نبود كه خداوند به اندازه شهوت ، در زنان حيا قرار داده است ، بدون شك ، به هر مردى نُه زن آويزان مى شد .

در اين روايت ، هم به مسئله برترى شهوت زن بر مرد ، تأكيد شده است و هم به برترى حياى زن ، كه نتيجه آن ، ايجاد توازن در درون زن است . همچنين آمده است كه اگر حياى بيشتر زن نمى بود ، هر مرد ، نُه زن مى داشت . ظاهر اين جمله گم راه كننده است ؛ زيرا سؤالْ اين است كه اگر شهوت زنان بيشتر است ، چگونه ممكن است ، كه هر مرد ، نُه زن بگيرد ؟! پاسخ ، اين كه بازگشت روايت به اين است كه هر زن ، نُه مرد مى گرفت ، نه هر مرد ، نُه زن . توضيح ، اين كه اگر فرض كنيم تعداد زنان و مردان مساوى است (تساوى جمعيتى) و شهوت زن و مرد هم مساوى باشد (تساوى غريزه جنسى) ، نتيجه آن مى شود كه يك زن براى يك مرد ، كافى است ؛ يعنى هر مرد مى تواند يك زن را ارضا كند و بالعكس (كفايت جنسى) . و امّا اگر در فرض تساوى جمعيتى ، شهوت زن بيشتر باشد (نُه برابر) ، ديگر براى هر زن ، يك مرد كافى نخواهد بود ؛ زيرا يك مرد فقط مى تواند يك جزء از نُه جزء ميل جنسى زن را برآورده كند و لذا زن براى ارضاى هشت جزء ديگر تمايل جنسى اش بايد به سراغ هشت مرد ديگر برود . حال اگر به اين نكته توجّه كنيم كه همه زنان ، چنين تمايل شديدى دارند ، به اين معناست كه همه آنان غير از شوهر خود به سراغ هشت مرد ديگر مى روند تا ارضا شوند . نتيجه اين مى شود كه هر مرد بايد غير از همسر اوّل خود ، هشت زن ديگر را هم ارضا كند . پس اگر شهوت زن به وسيله حيا كنترل نمى شد ، اين زن بود كه نياز به نُه

1.همان جا .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9319
صفحه از 388
پرینت  ارسال به