دوازده شاگرد خود را طلبيده ، به ايشان ، قدرت و اقتدار بر جميع ديوها و شفا دادن امراض ، عطا فرمود».
و همچنين صاحب انجيل سوم در باب دهم گويد : «درباره آن هفتاد شاگردى كه جناب عيسى آنها را جفت جفت فرستاد ، ايشان ، مؤيَّد به روح القُدُس بودند» و در آيه ۱۷ مى فرمايد : «آن هفتاد نفر با خرّمى برگشتند و گفتند : اى خداوند! ديوها هم به اسم تو اطاعت ما مى كنند» .
پس نزول روح، مشروط به رفتن مسيح نبود . اگر منظور و مقصود از فارْقَليطا روح القدس بود ، اين كلام از جناب مسيح ، غلط و فضول و لغو خواهد بود . شأن مرد حكيم نيست كه به كلام لغو و فضول، تكلّم نمايد تا چه رسد به نبىّ صاحب الشأن و رفيع المنزله ، مانند : جناب عيسى . پس منظور و مقصودى از لفظ فارقليطا نيست ، مگر احمد و محمّد ، و معنى اين لفظ نيز همين است و بس .
حقير گفتم : شما در باب دين نصارا چه مى گوييد؟
گفت : اى فرزند روحانى! دين نصارا منسوخ است ، به سبب ظهور شرع شريف حضرت محمّد صلى الله عليه و آله . و اين لفظ را سه مرتبه تكرار نمود . من گفتم : در اين زمان ، طريقه نجات و صراط مستقيم مؤدّى اِلى اللّه كدام است؟
گفت : طريقه نجات و صراط مستقيم مؤدّى اِلى اللّه ، منحصر است در متابعت محمّد صلى الله عليه و آله !
گفتم : آيا متابعين آن جناب، از اهل نجات اند؟
گفت : آرى واللّه ، آرى واللّه ، آرى واللّه !
چرا اسلام را نمى پذيريد؟!
پس گفتم : مانع شما از دخول در دين اسلام و متابعتِ سيّد الأنام ، چه چيز است؟ و حال آن كه شما فضيلت دين اسلام را مى دانيد و متابعت حضرت ختمى مرتبت را طريقة النجاة والصراط المستقيم المؤدّى إلى اللّه مى خوانيد .