193
پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت

د ـ دورى از فريبكارى

۱۷۸.المناقب، ابن شهرآشوب :هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله دعوت خود را به قبايل عرضه مى كرد، نزد بنى كلاب آمد. آنها گفتند : ما به اين شرط با تو بيعت مى كنيم كه بعد از تو، كار [خلافت] به ما منتقل شود.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «كار، دست خداست. اگر او خواست، به شما خواهد رسيد و اگر نخواست، به ديگرى واگذار خواهد شد».
بنى كلاب رفتند و بيعت نكردند و گفتند : ما در راه تو، شمشير نمى زنيم كه بعدا ديگران را بر ما حكومت دهى!

۱۷۹.المناقب، ابن شهرآشوب :همان كسى كه خواست پيامبر صلى الله عليه و آله را غافلگير كند و بكشد، به ايشان گفت : اى محمّد! اگر مسلمان شوم، چه به من مى رسد؟
پيامبر خدا فرمود : «در سود و زيانِ اسلام، شريك خواهى بود».
گفت : مرا والىِ بعد از خودت قرار مى دهى؟
فرمود : «اين سِمَت، نه از آنِ تو خواهد بود و نه از آنِ قوم و قبيله تو؛ امّا دهنه هاى اسب ها [فرماندهىِ سواران] را به تو مى سپارم تا در راه خدا بجنگى».

۱۸۰.تفسير القمّى :آيه «و از اين كه هشدار دهنده اى از خودشان برايشان آمده، در شگفت اند» ، در مكّه نازل شد. وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله دعوت خود را در مكّه آشكار ساخت، قريش نزد ابوطالب رفتند و گفتند: اى ابوطالب! برادرزاده تو، ما را نابخرد مى خوانَد و به خدايانمان بد مى گويد و جوانانمان را فاسد و گم راه مى سازد و اتّحاد ما را از هم مى پاشد. اگر نادارى، او را وامى دارد كه چنين سخنانى را مطرح كند، ما حاضريم برايش پولى جمع كنيم كه ثروتمندترين مرد قريش شود، و او را فرمان رواى خود قرار مى دهيم.
ابوطالب اين سخن قريش را به اطّلاع پيامبر صلى الله عليه و آله رسانيد، ايشان فرمود : «اگر خورشيد را در دست راست من بگذارند و ماه را در دست چپم، چنين چيزى را نمى خواهم؛ بلكه يك كلمه به من بدهند تا به وسيله آن، بر عرب ها پادشاهى كنند و غير عرب ها در برابرشان سر فرود آورند و شهريارانِ بهشت باشند».
ابوطالب اين سخن را به اطلاع قريش رسانيد. آنها گفتند : حاضريم ده كلمه به او بگوييم.
پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان فرمود : «گواهى دهيد كه هيچ خدايى جز اللّه نيست، و من فرستاده خدا هستم».
آنان گفتند : ما سيصد و شصت خدا را بگذاريم و يك خدا را بپرستيم؟!
در اين هنگام، خداوند عز و جل اين آيه را فرو فرستاد : «و از اين كه هشدار دهنده اى از خودشان، برايشان آمده، در شگفت اند و كافران گفتند: اين، جادوگرى دروغگوست... و اين [سخن] جز دروغ بافى، هيچ نيست» .


پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت
192

د ـ التَّجنّبُ عن المُداهَنةِ

۱۷۸.المناقب لابن شهر آشوب :لَمَّا كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَعرِضُ نَفسَهُ عَلَى القَبائِلِ جاءَ إلى بَني كِلابٍ فَقالوا : نُبايِعُكَ عَلى أن يَكونَ لَنا الأمرُ بَعدَكَ ، فَقالَ : الأمرُ للّهِِ فَإن شاءَ كانَ فيكُم أو في غَيرِكُم ، فَمَضَوا ولَم يُبايِعوهُ وقالُوا : لا نَضرِبُ لِحَربِكَ بِأسيافِنا ثُمَّ تُحَكِّمُ عَلَينا غَيرَنا ! ۱

۱۷۹.المناقب لابن شهر آشوبـ قالَ عامِرُ بنُ الطُفَيلِ لِلنَّبِيِّ وقَد أرادَ بِهِ غيلَةً ـ: يا مُحَمَّدُ ، ما لي إن أسلَمتُ ؟ فَقالَ صلى الله عليه و آله : لَكَ ما لِلإسلامِ ، وعَلَيكَ ما عَلَى الإسلامِ، فَقالَ : ألا تَجعَلُني الوالِيَ مِن بَعدِكَ ؟ قالَ : لَيسَ لَكَ ذلِكَ ولا لِقَومِكَ، ولكِن لَكَ أعِنَّةُ الخَيلِ تَغزو في سَبيلِ اللّهِ . ۲

۱۸۰.تفسير القمّي : «وَ عَجِبُواْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ» ۳ قَالَ : نَزَلَت بِمَكَّةَ ، لَمَّا أظهَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله الدَّعوَةَ بِمَكَّةَ اجتَمَعَت قُرَيشٌ إلى أبي طالِبٍ فَقالوا : يا أبا طالِبٍ ، إنَّ ابنَ أخيكَ قَد سَفَّهَ أحلامَنا ، وسَبَّ آلِهَتَنا وأفسَدَ شَبابَنا ، وفَرَّقَ جَماعَتَنا ، فَإن كانَ الَّذي يَحمِلُهُ عَلى ذلِكَ العُدمَ جَمَعنا لَهُ مالاً حَتَّى يكونَ أغنى رجُلٍ في قُرَيشٍ ونُمَلِّكُهُ عَلَينا . فَأخبَرَ أبو طالِبٍ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِذلِكَ ، فَقالَ : لَو وَضَعوا الشَّمسَ في يَميني وَالقَمَرَ في يَساري ما أرَدتُهُ ، ولكِن يُعطوني كَلِمَةً يَملِكونَ بِهَا العَرَبَ ، ويَدينُ لَهُم بِهَا العَجَمُ ، ويكونونَ مُلوكا فِي الجَنَّةِ ، فَقالَ لَهُم أبو طالبٍ ذلِكَ ، فَقالوا : نَعَم وعَشرَ كَلِماتٍ ، فَقالَ لَهُم رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله تَشهَدونَ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ ، وأ نِّي رَسولُ اللّهِ ، فَقالوا : نَدَعُ ثَلاثَمِئَةٍ وسِتِّينَ إلها ونَعبُدُ إلها واحِدا ؟ ! فَأنزَلَ اللّهُ تَعالى : «وَ عَجِبُواْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَ قَالَ الْكَـفِرُونَ هَـذَا سَـحِرٌ كَذَّابٌ ـ إلى قولِهِ ـ إِلاَّ اخْتِلاَقٌ» ۴ أي تَخليطٌ . ۵

1.المناقب لابن شهرآشوب : ج ۱ ص ۲۵۷ نقلاً عن أبي جرير الطبري ، بحار الأنوار : ج ۲۳ ص ۷۴ ح ۲۳ .

2.المناقب لابن شهرآشوب : ج ۱ ص ۲۵۷ نقلاً عن الماوردي في أعلام النبوّة ، بحار الأنوار : ج ۲۱ ص ۳۷۲ .

3.ص : ۱ .

4.ص: ۱ ـ ۷ .

5.تفسير القمّي : ج ۲ ص ۲۲۸ ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۱۸۲ ح ۱۲ .

  • نام منبع :
    پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، ترجمه: حمیدرضا شیخى
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2276
صفحه از 284
پرینت  ارسال به