«و هنگامى كه از جانب خداوند كتابى مؤِيّد آنچه نزد آنان است ، برايشان آمد، و از ديرباز [ در انتظارش ]بر كسانى كه كافر شده بودند ، پيروزى مى جستند؛ ولى همين كه آنچه [ كه اوصافش را] مى شناختند برايشان آمد، انكارش كردند. پس لعنت خدا بر كافران باد» .
«و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده، بشنوند، مى بينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته اند، اشك از چشم هايشان سرازير مى شود. مى گويند: پروردگارا! ما ايمان آورده ايم ، پس ما را در زمرؤ گواهان بنويس . و براى ما ، چه [ عذرى ]است كه به خدا و آنچه از حق به ما رسيده، ايمان نياوريم و حال آن كه چشم داريم كه پروردگارمان ما را با گروه شايستگان [ به بهشت ]درآورد؟» .
«بگو: «به من خبر دهيد، اگر اين [ قرآن ]از نزد خدا باشد و شما بدان كافر شده باشيد و شاهدى از فرزندان اسرائيل به مشابهت آن [ با تورات ] ، گواهى داده و ايمان آورده باشد و شما تكبّر نموده باشيد [ آيا باز هم شما ستمكار نيستيد؟ ] . البتّه خدا قوم ستمگر را هدايت نمى كند»» .
حديث
۲۲.تفسير القمّىـ درباره آيه «كسانى كه به ايشان ، كتاب [آسمانى] داديم ، او (محمّد) را مى شناسند ؛ همان گونه كه پسران خود را مى شناسند...» ـ: عمر بن خطّاب به عبداللّه بن سلاّم گفت : آيا شما در كتاب خود ، محمّد را مى شناسيد؟
گفت: آرى، به خدا قسم ، هرگاه در ميان شما باشد، او را از طريق صفاتى كه خداوند از او برايمان بيان داشته است، مى شناسيم ؛ همان گونه كه هر يك از ما هر گاه فرزند خود را در ميان ديگر كودكان ببيند، مى شناسد. سوگند به آن كه ابن سلاّم به او سوگند مى خورد، من اين محمّد را بهتر از فرزندم مى شناسم.
۲۳.الطبقات الكبرىـ به نقل از ابن عبّاس ـ: قريش، نضر بن حارث بن علقمه و عُقبة بن ابى معيط و چند نفر ديگر را نزد يهوديان يثرب فرستادند و به آنها گفتند : از آنها درباره محمّد سؤال كنيد.
آن عدّه به مدينه وارد شدند و گفتند: ما به خاطر موضوعى كه در ميان ما رخ داده است، نزد شما آمده ايم. جوانى يتيم و حقير، سخن بزرگى مى گويد و به خيال خودش، فرستاده رحمان است، در حالى كه ما رحمانى جز رحمانِ يمامه نمى شناسيم.
يهوديان گفتند : اوصاف او را براى ما بگوييد.
فرستادگان قريش، اوصاف پيامبر را براى آنان بيان كردند. يهوديان گفتند : از ميان شما چه كسانى پيرو او شده اند؟
جواب دادند : فرومايگان ما.
يكى از عالمان يهود ، خنديد و گفت : اين همان پيامبرى است كه صفاتش را مى دانيم و مى دانيم كه قومش دشمن ترينِ مردم با او هستند.