41
پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت

اگر بدانند اين معنا از من بروز كرده است ، قبر مرا بشكافند و مرا آتش بزنند .
پس اين حقير ، قسم ياد نمودم كه واللّه العلىّ العظيم ، به خداى قاهر، غالب، مُهلك، مُدرِك، مُنتقم، و به حقّ انجيل و عيسى و مريم و به حقّ تمامى انبيا و صلحا و به حقّ جميع كتاب هاى مُنزَله از جانب خدا و به حقّ قدّيسين و قدّيسات ، من ، هرگز افشاى راز شما نخواهم كرد ، نه در حال حيات و نه بعد از ممات . پس از اطمينان، گفت : اى فرزند روحانى! اين اسم از اسماى مباركه پيغمبر مسلمين است ؛ يعنى به معنى احمد و محمّد است . ۱ پس مفتاح آن خانه كوچك سابق الذكر را به من داد و

1.بشارت هاى بسيارى از ظهور پيامبر اسلام در كتاب هاى عهدين (تورات و انجيل) بوده است و به تصريح قرآن مجيد ، موسى و عيسى عليهماالسلام در تورات و انجيل ، از آمدن او خبر داده اند و حتّى نام او هم تصريح شده است : «عيسى پسر مريم گفت : اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم. به توراتى كه پيش از من آمده ، گواهى مى دهم و از آمدن پيامبرى كه بعد از من خواهد آمد ، بشارت مى دهم و اسم او احمد است» (صف : آيه ۶) و «و آنان كه از فرستاده ما پيامبر امّى پيروى مى كنند و او را در تورات و انجيل ، نوشته مى بينند» (اعراف : آيه ۱۵۷) . ايمان آوردن يهوديان و نصرانيان بى شمار در زمان خود پيامبر اسلام و بعد از رحلتش ، دليل روشنى است كه درصدر اسلام از اين بشارت ها در كتاب هاى عهدين ، بسيار بوده است ؛ وگرنه كافى بود كه يهود و نصارا به پيامبر اسلام بگويند : تو مى گويى موسى و عيسى به آمدن من ، بشارت داده اند ، حال آن كه چنين مطلبى در تورات و انجيل به چشم نمى خورد . در عوض ، اعتراف كرده ، دسته دسته اسلام آوردند، در حالى كه ديگران بعدها آن را تغيير داده اند و كتاب هاى آسمانى عهدين را دست خورده و تحريف يافته كرده و «سخنان را از موقعيت خود، تغيير مى دهند» (سوره مائده : آيه ۱۶) . از اين رو ، انجيل و تورات كنونى ، آن ارزش آسمانى خود را از دست داده اند و مسلمانان به چشم كتاب آسمانى به آنها نگاه نمى كنند و آنها را دليل و حجّت نمى دانند ؛ امّا بدان جهت كه معلوم شود با وجود تغييرات و تحريفات ، باز هم جامعه كليسا نتوانسته بشارت هاى ظهور اسلام را به طور كلّى از كتاب هاى عهدين حذف كند ، به بيان شواهد زير مى پردازيم : اَنّى هُمزِمِلىِ عَمُو خُوْن كَتْ لِكْسِلَوْخُوْن يِوْن اِينَ هَوْ پارقَليطا رُو خارِقُدْسَ هَوْبِتْ شادِرْبَبِّى بِشَمّى هَوْبِتْ مَلِپْ لُوخُونْ كُلْ مِنْدِىْ وَهَوْبِتْ مَتْخِرَوخُونْ كُلْ مِنْدِى دِمرِوْنِ الوَخُونْ (انجيل يوحنّا ۱۴ : ۲۵ تا ۲۷) . It is the Word of the Father who sent me. I have told you all this while I am still here with you, but your Advocate, the Holy Spirit whom the Father will send in my name, will teach you every thing, and will call to mind all that I have told you. ترجمه صحيح: اين حرف ها را با شما گفته ام ، وقتى كه با شما بودم ؛ ليكن فارقليطاى روح حق ، نصيحت كننده است و شما را به سوى حق مى خواند كه پدر، او را به اسم من مى فرستد (مرا تصديق مى كند) و هر چيز را به شما ياد خواهد داد و هر آنچه را كه گفته ام ، به ياد شما خواهد آورد . متن انجيل امروزى : اين سخنان را به شما گفتم ، وقتى كه با شما بودم ؛ ليكن تسلّى دهنده ، يعنى روح القدس كه پدر، او را به اسم من مى فرستد ، او همه چيز را به شما تعليم خواهد داد و آنچه به شما گفتم به ياد شما خواهد آورد . وَاَنَابِتْ طالْبِنْ مِنْ بَبى وَخِينَ پارْقَليِطا بِتْ يَبِل لُوخُون دَپِئشْ عَمُو خُون هَل اَبد . (انجيل يوحنا ۱۴ : ۱۶) I will ask the Father and he will give you another to be your Advocate, who will be with you for ever. ترجمه صحيح: و من از پدر مى خواهم كه پارقليطا را به سوى شما بفرستد تا هميشه با شما باشد. متن انجيل امروزى : و من از پدر سؤال مى كنم و تسلّى دهنده ديگر به شما عطا خواهد كرد تا هميشه با شما بماند. اِيْنَ اِيْمَنْ دِاَتِى پارَقَليطا هَوْدِ اَنَا شادُورِونْ لِكِسلَوْخُونْ مِنْ لِكِسْ بَبى... (انجيل يوحنّا ۱۵ : ۲۶) But when your Advocate has come whom I will send you from the Father. ترجمه صحيح: هنگامى كه فارقيطا آمد كه او را از سوى پدر نزد شما مى فرستم. متن انجيل امروزى : ليكن چون تسلّى دهنده كه او را از جانب پدر نزد شما مى فرستم ، آيد ، يعنى روح راستى كه از پدر صادر مى گردد. اِلا اِينَ شِرَ رَامَرْنَلُوخُونْ رَيِقَخْ لُوخُونْ دِاْيِنَ اَزِلْ اِنْ يَرايْنَ لا اَذِلْنَ پارَقَليطا لا اَتِى لَوِتْخُونْ اِينْ دِيْن اَزِلْ اِشاذِرىْ لَوتْخُونْ (انجيل يوحنّا ۱۶:۷) . I tell you the truth: it is for your good that I am Leaving you. If I do not go, your Advocate will not come, whereas if I go. I will send him to you. ترجمه صحيح : من به شما راست مى گويم كه رفتن من براى شما مفيد است ؛ چه اگر نروم ، فارقليطا نزد شما نخواهد آمد ؛ و امّا اگر بروم ، او را نزد شما مى فرستم . متن انجيل امروزى : من به شما راست مى گويم كه رفتن من براى شما مفيد است ، زيرا اگر نروم ، تسلّى دهنده نزد شما نخواهد آمد ؛ امّا اگر بروم ، او را نزد شما مى فرستم . *** آيات ياد شده ، بشارت از آمدن شخصى است به نام پارقليطا كه بعد از مسيح بايد بيايد . نصارا هم منتظر آمدن او بودند . دليل روشن و شاهد زنده ، ادّعاى گروهى از مسيحيان است كه مى گويند پارقليطاى موعود انجيل هستند. مدّعيان پارقليطا و منتظران آن ويليام ماير، مورّخ مسيحى ، در فصل دوم از باب سوم كتاب لب التاريخ كه در سال ۱۸۴۸ به چاپ رسيد ، مى نويسد : «بعضى گفته اند كه مِنتس، مدّعى گرديد كه : من ، فارقليطا هستم ، يعنى روح القدس ، و چون مرد پرهيزگار و شديد الرياضه اى بود ، مردم پذيرفتند و رسالت او را با ايمان بسيار ، قبول كردند». تعبير «يعنى روح القدس» از تفسيرهايى است كه مورّخ، اضافه كرده است . منتس كه مردى مرتاض بود ، به سال ۱۷۷م ، در آسياى صغير ادّعا كرد كه : من ، همان فارقليطا هستم كه مسيح از آمدن آن ، خبر داده است . و نيز مى گويد : «يهود و نصارا در زمان محمّد، به انتظار پيغمبر موعودِ پارقليطا بودند و از اين زمينه مساعد ، نفع عظيم براى محمّد حاصل شد و گفت : من ، همان پارقليطاى موعود انجيل هستم . نجاشى مسيحى ، پادشاه حبشه ، در جواب نامه محمّد، گفت : اين ، همان پيغمبرِ موعود است كه اهل كتاب در انتظارش بوده اند . قيصر روم نيز در نامه اش به محمّد نوشت : مى دانستم كه بعد از عيسى عليه السلام پيغمبرى مبعوث خواهد شد ؛ ولى گمان نمى بردم كه از ميان اعراب برخيزد ، بلكه مى پنداشتم كه از شامات ظهور خواهد كرد» . در ميان مسيحيان ، مدّعيان چندى پيدا شدند و ادّعاى نور جديد و الهام كردند ، از جمله هرماس از اهل روم و بعدها در ايران از ميان مسيحيان ايرانى نژاد كه چند كرور مسيحى بودند، مانى نقّاش ، نصرانيّت اختيار كرد و به جايى رسيد كه او را «رئيس القسّيسين» ناميدند . با بت پرستان و يهود ، مباحثاتى نمود ؛ ولى بعدها مذهب جديدى همچو عقيده زردشت اختراع كرد و خود را «فارقليط موعود» ناميد . ر.ك : نزاعى مزگانى ، جمال الدين مسيحى : ص۲۵۲، چاپ انتشارات نور جهان (افست از چاپ ۱۹۳۰م ) ؛ تاريخ كليسا، ميلر ، لايپزيگ (آلمان) : انتشارات آوگوست پرس، ۱۹۳۱م . اين بود قسمتى از شواهد اين كه يهود و نصارا در انتظار پيغمبر موعودى بودند ؛ بلكه آن را پارقليطا مى ناميدند . پارقليطا كلمه پارقليطا ، سُريانى است كه از اصل يونانى پريقليطوس (به معناى بسيار ستوده و پسنديده) مشتق شده و عربى آن ، محمّد يا احمد مى شود ؛ ولى مترجمان در انجيلهايى كه بعد از اسلام ترجمه شده اند كلمه پارقليطا را مشتق از كلمه «پاراقليطوس» دانسته اند كه به معناى تسلّى دهنده است و در انجيلهاى فارسى كنونى ، به جاى پارقليطا ، كلمه «تسلّى دهنده» را به كار برده اند! اگر از اشتقاق كلمه پارقليطا از اصل پريقليطوس ، صرف نظر كنيم و چشم روى هم گذاشته ، معنى آن را كه «پسنديده» است ، نديده بگيريم و آن را مشتق از پاراقليطوس فرض كنيم و به «تسلّى دهنده» ترجمه نماييم ، باز از آمدن پيغمبرى خبر مى دهد كه بشير و نذير است . در كتب عهدين، هر جا كلمه «تسلّى دهنده» ترجمه شده ، قسّيسين به «روح راستى» يا «روح القدس» تفسير كرده اند . در ذيل آيه ۱۶ از باب ۱۴ بعد از كلمه تسلّى دهنده آمده است : يعنى روح راستى كه جهان ، نمى تواند او را قبول كند. در آيه ۲۶ از همين باب ، حضرت عيسى عليه السلام خطاب به حواريان مى گويد : «اين سخنان را به شما گفتم ، وقتى كه با شما بودم ؛ ليكن تسلّى دهنده [و فورا تفسير مى كند] ، يعنى روح القدس كه پدر ، او را به اسم من مى فرستد . . .» . باز در آيه ۲۶ از باب ۱۵ همين انجيل، «تسلّى دهنده» به «روح راستى كه از پدر صادر مى گردد» ، تفسير شده است . مى بينيم كه با تفسير تسلّى دهنده به روح راستى يا روح القدس ، خواسته اند ذهن مردم را از حقيقت ، دور نگه دارند . آرى ، قسّيسين ، هميشه خواسته اند به بشارت از آمدن احمد و محمود و يا تسلّى دهنده ، پرده بكشند و با اين تفسير ، اذهان جامعه مسيحيت را از حق ، منحرف سازند و چنين وانمود كنند كه مقصود از تسلّى دهنده ، همين روح است كه آنان ، هميشه خواهان آن بودند و هستند ، به طورى كه در جاهاى بسيارى از انجيل ها، شاگردان از يسوع عليه السلام مى خواهند كه آنان را به روح القدس ، پُر كند و او هم وعده مى دهد كه در شما ، روح راستى ايجاد خواهم كرد كه شما به قوّه همين روح ، بتوانيد ارواح پليد را از خود ، دور سازيد . روح القدس ، كى ظاهر مى شود؟ با در نظر گرفتن آيات يادشده و تفسيرى كه قسّيسين از تسلّى دهنده كرده اند ، اين سؤال پيش مى آيد كه : حيات خدايى اى كه به عقيده مسيحيان، مجسّم شده و به صورت روح القدس در آمده ، اگر بعد از مرگ عيسى عليه السلام عطا خواهد شد (همچنان كه به عقيده مسيحيان ، آيه ۱۷ باب ۱۶ انجيل يوحنا به همين معنا ناظر است) ، پس روحى كه عيسى عليه السلام را به بيابان برد تا ابليس، او را تجربه كند (انجيل متى : باب چهارم) كه بود؟ آيا اقنوم اوّل ، يعنى ذات پروردگار ، تا آن وقت ، بى روح بود؟! با توجّه به اين كه انجيل مى گويد : «شاگردان عيسى عليه السلام به او گفتند تو ما را با روح القدس ، پر كرده اى» ، جاى پرسش بوده كه شاگردان از عيسى عليه السلام بپرسند : تو خودت روحى و ما را از روح القدس ، پُر كرده اى و ما به قوّت روح القدس ، به اخراج ارواح پليد، قدرت يافته ايم . پس اين روح كه ما را به آمدن آن وعده مى دهى ، چيست؟ و اين كه پيش از وقت ، ما را به ايمان آوردن به او توصيه مى كنى ، چه معنا دارد؟! عجب است كه به عيسى عليه السلام نگفتند : اگر ما از روح القدس پُر نشده ايم و به او ايمان نياورده ايم ، پس چرا كليد درِ ملكوت گرديده ايم؟! و اگر مقصود از روح القدس ، فرشته اى است كه حامل وحى و پيام آسمانى و واسطه بين خدا و پيامبر بوده و هميشه وحى انبيا را او مى آورَد و آمدن آن روح القدس ، بستگى به رفتن عيسى عليه السلام دارد و با وجود مسيح عليه السلام محال است كه بيايد ، پس پيغمبر بودن آن بزرگوار نيز محال خواهد بود! عذر بدتر از گناه پاپاس فندر ، قسّيس آلمانى ، در ميزان الحق (ص ۱۸۹) مى گويد : مقصود از نزول روح القدس ـ كه مسيح عليه السلام به حواريان وعده داده ـ نزول وى نيست تا گفته شود روح القدس با او ملازم بود؛ بلكه منظور ، نزول خاصّى است كه قبل از حواريان به آن قوّت و كمال بر احدى از انبياى گذشته ، نازل نگشته است . بر اين اساس ، مقام نبوّت حواريان نيز از عموم پيغمبرانِ گذشته ، برتر و كامل تر بوده و حتّى از خود عيسى عليه السلام نيز مقام ارجمندترى دارند! چه احتياجى به روح القدس داريم؟ باز جاى سؤال باقى است كه شاگردان به حضرت عيسى عليه السلام بگويند تو كه پسر خدايى ، بلكه تو خود خدايى هستى كه به اين لباس جسمى و بشرى نمودار گشته اى تا بندگان خويش را قرين مهر و محبّت و مقرون لطف و عنايت فرمايى ، پس چرا بندگان خود را بيشتر مقرون الطاف و عنايات پروردگارى نمى سازى و آنان را به جميع راستى ها هدايت نمى كنى ؛ بلكه اين لطف و محبّت را به عهده روح القدس واگذار مى كنى ، در صورتى كه روح القدس را تو خود ، خواهى فرستاد تا هميشه در ميان ما باشد؟! اين نيست ، مگر بشارت صريح از آمدن پيغمبرى كه دين عيسى عليه السلام را با زيادتىِ قابل توجّه و اعتنا مى آورد؛ زيرا مسيح عليه السلام فرمود : همه چيز را به شما خواهد داد و آنچه را به شما گفته ام (مسيحيت حقيقى) به ياد شما خواهد آورد (انجيل يوحنّا: باب ۱۴ آيه ۱۵) و شواهد بسيار ديگر.


پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت
40

بالمآل ، صحبت ايشان منتهى شد به معنى لفظ «فارْقَليطا» در سريانى و «پيركلوطوس» در يونانى كه يوحنّا ، صاحب انجيل چهارم ، آمدن او را در باب ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ از جناب عيسى عليه السلام نقل نموده است كه آن جناب فرمودند : «بعد از من ، فارقليطا خواهد آمد».
پس گفتگوى ايشان در اين باب ، بزرگ شد و جدال ايشان به طول انجاميد. صداها بلند و خشن شد و هر كسى در اين باب ، رأى على حده داشت و بدون تحصيل فايده از اين مسئله ، منصرف گرديده، متفرّق گشتند. پس حقير نيز نزد قسّيس مراجعت نمودم. قسّيس گفت: اى فرزند روحانى! امروز در غيبت من ، چه مباحثه و گفتگو مى داشتند . حقير ، اختلاف قوم را در معناى لفظ فارقليطا از براى او تقرير و بيان نمودم و اقوال هر يك از تلامذه را در اين باب ، شرح دادم . از من پرسيد كه : قول شما در اين باب چه بود؟ حقير گفتم : مختار فلان مفسّر و قاضى را اختيار كردم . قسّيس گفت : تقصير نكرده اى ؛ ليكن حقّ واقع ، خلاف همه اين اقوال است؛ زيرا كه معنا و تفسير اين اسم شريف را در اين زمان به نحو حقيقت ، نمى دانند ، مگر راسخان در علم ، و از آنها نيز اندك!
پس حقير ، خود را به قدم هاى شيخ مدرّس انداخته و گفتم : اى پدر روحانى! تو از همه كس بهتر مى دانى كه اين حقير از بدايت عمر تاكنون ، در تحصيل علم، كمال انقطاع و سعى را دارم و كمال تعصّب و تديّن را در نصرانيّت دارم و بجز در اوقات صلات و وعظ ، تعطيلى از تحصيل و مطالعه ندارم . پس چه مى شود اگر شما احسانى نماييد و معنى اين اسم شريف را بيان فرماييد؟
شيخ مدرّس ، به شدّت گريست . بعد گفت : اى فرزند روحانى! واللّه تو اعزّ ناسى در نزد من و من ، هيچ چيز را از شما مضايقه ندارم و اگر چه در تحصيل معناى اين اسم شريف ، فايده بزرگى است ؛ وليكن به مجرّد انتشار معناى اين اسم ، متابعان مسيح ، من و تو را خواهند كُشت ، مگر اين كه عهد نمايى در حال حيات و ممات من ، اين معنا را اظهار نكنى ، يعنى اسم مرا نبرى ؛ زيرا كه موجب صدمه كلّى است ، در حال حيات از براى من ، و بعد از مَمات ، از براى اقارب و تابعان من ، و دور نيست كه

  • نام منبع :
    پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، ترجمه: حمیدرضا شیخى
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2533
صفحه از 284
پرینت  ارسال به