علاّمه مجلسى با وجود زمينه هاى فكرى مخالف و وجود نشانه هاى عدم اعتنا به احاديث اهل سنّت ، همه كتاب هاى مهمّ حديثى را كه تأليف عالمان اهل سنّت بوده اند، مطالعه كرده و براى استفاده هاى گوناگون ، همچون: تأييد احاديث شيعه ، تعيين موارد تقيّه ، احتجاج و استدلال و يا بيان و كشف مشكلات لغوى و معنوى آنها ، نقل كرده است. ۱
هر چند اين عمل ، عيب نيست و منطقى هم به نظر مى رسد؛ ولى آنچه مطرح است ، نفسِ استفاده از آثار اهل سنّت است.
در واقع ، يكى از نقاط قوّت روش علاّمه مجلسى در بحار الأنوار ، توجّه او به روايات اهل سنّت است . وى در فصل اوّل مقدّمه آورده است:
براى تصحيح الفاظ روايات و تعيين معناى آنها به كتاب هاى لغت و كتاب هاى شرح حديث اهل سنّت ، مراجعه مى كنم.
وى ، بيست كتاب لغت ، ۵۲ كتاب حديث و سيزده كتاب شرح حديث از اهل سنّت را نام برده كه به آنها مراجعه كرده است و مى گويد:
گاهى روايات اهل سنّت را نقل مى كنم تا پاسخ آنها را بدهم و يا بر خود آنها استدلال مى كنم و گاهى براى بيان مورد تقيّه يا تأييد روايات شيعه ، آنها را نقل مى كنم. ۲
علاّمه مجلسى ، درباره علل اين استناد و نقل روايات از كتب اهل سنت مى گويد:
برخى از علماى شيعه ، احاديث را از كتاب هاى اهل سنّت نقل كرده اند، امّا اكنون آن احاديث در كتاب هاى آنان وجود ندارد و يا آن كه آن احاديث با آنچه شيعيان نقل كرده اند، تفاوت فراوان دارد. علّت اين مسئله ، يا اختلاف نسخه هاى احاديث است و يا آن كه اهل سنّت به جهت عناد اين احاديث را از كتاب هاى خود ، حذف كرده اند و به همين