181
تاريخ حديث شيعه در سده هاي هشتم تا يازدهم هجري

در مبحث بعد ، تلاش مى كنيم با دسته بندى احاديث منقول در جامع الأسرار ، اندكى با چند و چون آنها آشنا شويم . در اين جا به برخى از برداشت هاى عرفانى نويسنده از احاديث ، اشاره مى كنيم .
آملى ، درباره ظهور و بطون الهى ، به حديث قدسى «كنت كنزاً مخفياً فأحببتُ أن أُعرف» استناد مى كند و درباره آن مى نويسد :
معناى حديث قدسى آن است كه من، گنجى پنهان و مستور بودم . پس خواستم كه به صورت خلق، ظاهر شوم و به تعيّنات آنان، آشكار شوم. پس به صورت ايشان ، ظاهر و به تعيّنات آنان، آشكار شدم. و جز من در ميان خلق، كسى نيست. ۱
آملى ، درباره وحدت وجود مورد ادّعاى صوفيه ، به احاديث زير استشهاد كرده است :
و أمّا قول الأنبياء فكقول النبىّ صلى الله عليه و آله «من رآنى فقد رأى الحق» و قوله «لى مع اللّه وقت لايسعنى فيه ملك مقرّب و لانبىّ مرسل». وأمّا قول الأولياء فكقول أميرالمؤمنين عليه السلام «أنا وجه اللّه ، أنا جنب اللّه ، أنا يد اللّه ، أنا العرش، أنا الكرسى، أنا اللوح، أنا القلم»، إلى قوله: «أنا الأول، أنا الآخر، أنا الظاهر ، أنا الباطن». وقوله «إنّ للّه تعالى شراباً لأوليائه إذا شربوا [منه ]سكروا، وإذا سكروا طربوا، وإذا طربوا طابوا، وإذا طابوا ذابو، وإذا ذابوا خلصوا، وإذا خلصوا طلبوا، وإذا طلبوا وجدوا، وإذا وجدوا وصلوا، وإذا وصلوا اتّصلوا، لافرق بينهم و بين حبيبهم. ۲
نمونه ديگر از استشهاد آملى به حديث ، در عبارات زير آمده است . او درباره ولايت مى نويسد :
... كما أنّه لايكون للنجوم نور و ضياء مع وجود القمر و أنواره الزاهرة، إن كانت النجوم موجودة فكذلك لايكون للعلماء قدرة ولا ظهور مع وجود

1.جامع الأسرار، ص ۱۶۴.

2.همان، ص ۲۰۵.


تاريخ حديث شيعه در سده هاي هشتم تا يازدهم هجري
180

صوفى ، دو اسم متغايرند كه به حقيقت واحد ، كه همان شريعت محمّديه است ، دلالت دارند . ۱
سيّد حيدر ، در مشرب عرفانى ، پيرو سنّت تصوّف ابن عربى است . ۲ او كه به وحدت وجود عرفانى اعتقاد راسخ دارد ، ۳ در جاى جاى كتاب جامع الأسرار ، ضمن عرضه ديدگاه خود ، به آيات و احاديث نيز استشهاد كرده و آنها را در جهت ديدگاه خود ، تفسير مى كند . منابع آملى در نگارش كتاب ، اقوال عرفا و مشايخ صوفيه (مانند : غزّالى ، خواجه عبد اللّه انصارى ، ابن عربى و عبد الرزاق كاشانى) و در مواردى سخنان برخى از متكلّمان (مانند : فخر رازى ، خواجه نصير و علاّمه حلّى) است .
همچنان كه گفته شد ، او به آيات و روايات ، فراوان استناد مى كند . رويكرد آملى به حديث ، داراى ويژگى هايى است كه مى توان آن را رويكرد صوفيانه به حديث ناميد . او با پيش دانسته هاى عرفانى به سراغ روايات مى رود و قصد او اثبات آراى متصوفه با استناد به متون حديث است . آملى ، در نقل احاديث ، جز در مواردى اندك ، مصادر و اسانيد خود را ذكر نمى كند و اساساً ، دغدغه چندانى در زمينه مصدر ، طريق و اسناد حديث از خود نشان نمى دهد . از اين رو و بنا بر جستجوهاى انجام شده ، برخى احاديث در كتاب او راه يافته اند كه در متون معتبر حديثى شيعه و اهل سنّت ، يافت نمى شوند .

1.جامع الأسرار، ص ۴۱. اين ديدگاه مقايسه شود با ديدگاه عارف بزرگ اهل سنت، صائن الدين ابن تُركه اصفهانى كه مى گويد: «مشايخ صوفيه، همه سنّت و جماعت مى باشند كه غير از طايفه اهل سنّت، اين علم را ادراك نمى كنند. و هركه نزد مرشد مى آيد به طلب اين علم، تا او را به سنّت و جماعت نمى آرد، به ارشاد او مشغول نمى شود؛ يعنى: «پاك شو اوّل و پس، ديده بر آن پاك انداز» (چهارده رساله فارسى، نفثة الصدور اوّل، ص ۱۷۵).

2.اين نكته از كتاب نصّ النصوص فى شرح الفصوص و موارد متعدّد در كتاب جامع الأسرار، روشن است.

3.براى نمونه ، ر .ك : جامع الأسرار، ص ۲۰۴ ـ ۲۰۷.

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي هشتم تا يازدهم هجري
    سایر پدیدآورندگان :
    علی نقی خدایاری و الیاس پور اکبر
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3968
صفحه از 461
پرینت  ارسال به