است . در فصل سوم ، به ادلّه امامت اميرمؤمنان پرداخته كه خود ، شامل چهار «منهج» است . در منهج نخست ، پنج برهان عقلى ، در منهج دوم ، چهل دليل قرآنى و در منهج سوم ، دوازده دسته از روايات نبوى دالّ بر امامت على عليه السلام و در منهج چهارم ، ادلّه برگرفته از حالات و ويژگى هاى حضرت امير (مانند زاهدترين ، عابدترين و عالم ترين فرد بودن پس از رسول خدا) ذكر شده است . فصل چهارم ، به ادلّه امامت ساير ائمّه عليهم السلام اختصاص يافته و در فصل پنجم ، ادلّه عدم امامت خلفاى سه گانه و در فصل آخر ، پاسخ هاى ادلّه اهل سنّت بر خلافت ابوبكر آمده است .
با توجّه به اين كه كتاب ، كاملاً جهت گيرى جدلى و احتجاجى دارد ، نويسنده ، همه ادلّه روايى ، تاريخى و شأن نزول آيات را از منابع معتبر اهل سنّت ، آورده است . او در فصل دوم ، قبل از بيان فضايل و كمالات امير مؤمنان و مطاعن خلفاى سه گانه مى نويسد :
ونحن نذكر هنا شيئاً يسيراً ممّا هو صحيح عندهم و نقلوه فى المعتمد من كتبهم ليكون حجّة عليهم يوم القيامة. ۱
ما در اين جا، مقدار اندكى از احاديثى را كه نزد ايشان (اهل سنّت) صحيح بوده و در كتاب هاى مورد اعتماد خود نقل كرده اند، ذكر مى كنيم تا در روز قيامت، حجّت عليه ايشان باشد.
از منابع پُر شمار ايشان مى توان صحيحين ، ۲ الجمع بين الصحاح الستـّة از ابو الحسن اندلسى ، ۳ مسند ابن حنبل ، ۴ المناقب خوارزمى ، ۵ حلية الأولياء ، ۶ المناقب ابن
1.منهاج الكرامة، ص ۸۴ .
2.همان، ص ۱۳۸.
3.همان، ص ۸۴ . در اين جمع به جاى سنن ابن ماجة، الموطّأ مالك انتخاب شده است.
4.همان، ص ۸۵ ، ۸۶ ، ۱۲۰، ۱۲۲ و ۱۳۷.
5.همان، ص ۸۸ ، ۸۹ و ۹۱.
6.همان، ص ۹۸، ۱۰۲، ۱۱۸، ۱۲۵ و ۱۲۷.