فصل چهارم : منابع حديثى شيعى و روايات مخالفان
در اين گفتار به پيرايش ۱ و آرايش هاى ۲ حديثى كه در قرن دهم و يازدهم هجرى صورت گرفته ، مى پردازيم . بحث ، در استفاده يا عدم استفاده از احاديث منقول اهل سنّت است كه همواره ، موارد اختلاف فقها و محدّثان بوده است.
در ابتداى اين دوره ، وقتى ابن ابى جمهور احسايى (م بعد از ۹۰۶ يا ۹۴۰ ق) ۳ كتاب فقهى عوالى اللئالى العزيزية فى الأحاديث الدينيّة را همراه با پاره اى از روايت هاى مخالفان به رشته تأليف كشيد ، مورد انتقاد و بى اعتمادى برخى فقها قرار گرفت. به دنبال آن ، فعّاليت هاى حديثى قرن دهم تا نيمه قرن يازدهم ، بر اساس سنّى ستيزى و عدم اعتماد به منابع اهل سنّت ، شدّت گرفت. امير فيض اللّه بن عبدالقاهر حسين تفريشى (م ۱۰۲۶ ق) ، چهل حديث معتبر و صحيح را درباره مخالفان اهل بيت عليهم السلام از كتاب الكافى جمع آورى نمود و در پايان هر حديث ، خود ، مطالبى بدانها افزود. ۴
ادامه اين سياست ها مفيد واقع نگرديد و علماى شيعى براى اثبات عقايد خويش ، بويژه در باب امامت ، بر آن شدند تا دامنه فعّاليت هاى حديثى خويش را به
1.زيبا كردن از طريق كاستن.
2.زيبا كردن از طريق افزودن. مراد ، آراستن كتب حديثى اهل سنّت با رواياتى از ائمه معصوم است.
3.آشنايى با بحار الأنوار ، ص ۱۴.
4.الذريعة ، ج ۱ ، ص ۴۲۴؛ فهرست نسخ خطّى كتاب خانه آية اللّه مرعشى ، ج ۱۳ ، ص ۳۵۵.