شخص ، فلان كتاب را از من روايت كند.
۸ . وجاده ، كه طالب حديث ، كتاب يا چند روايت را به خطّ شيخ بيابد و يقين كند كه به خطّ اوست يا اين كه كتاب ، از اوست و بايد به هنگام نقل با لفظ «وجدتُ» ، بدان تصريح نمايد.
اجـازه
علماى حديث ، اجازه را يكى از مهم ترين طرق حمل حديث دانسته اند و به عنوان پشتوانه درستى نقل احاديث ، به اخذ و مبادله آن ، همّت گماشته اند.
از كارهايى كه در علم الحديث صورت يافته ، موضوع بررسى صلاحيّت ناقلان حديث است كه افراد واجد صلاحيت ، از ناحيه مشايخ حديث ، رسما مجاز در نقل مى گرديدند و معمولاً ، اجازه نامه به خطّ شيخ و استاد حديث به شاگرد داده مى شد. ۱
اجازه ، در اصطلاح محدّثان ، اذنِ شفاهى يا كتبى به كسى در نقل روايت است كه چون مُجيز (اجازه دهنده) شخصى را مورد اطمينان دانست و صلاحيّت او را براى نقل حديث ، تشخيص داد ، به او اجازه مى دهد كه آنچه را از او شنيده يا براى او قرائت كرده ، يا در كتب حديث آمده است ، نقل كند و در اين كار ، قبول كردن شخص مجاز ، شرط نيست. ۲
مطلبى كه از اين عبارت به دست مى آيد ، اين كه غرض از اجازه گرفتن و اجازه دادن ، خصوصا مبادله اجازه معاصران با يكديگر ، نشانه رابطه تعليم و تعلّم نيست؛ بلكه پيوستن از طرق گوناگون به سلسله روايت حديث و تقويت مستندات آن است. ۳