احاديث را رايج ساخت و عقل گرايى را تضعيف نمود و به هر نوع حديثى اعتماد ورزيد و... .
هر دو مكتب ، به لحاظ القا نمودن ذهنيت هاى خويش در برابر دين مبين و تفكّر عقلانى محكوم اند؛ ولى نتيجه اى كه از حركت هاى آنان به دست آمد ، براى حديث شيعه ، قابل توجّه بوده است. با كندوكاو در محتواى فعّاليت هاى حديثى اين دوره ، مشخّص مى شود كه به لحاظ گسترش بيش از حدّ تصوّف در اوايل قرن دهم هجرى ، فعّاليت هاى علمى نيز در اين دوره در قالب احاديث فقهى رو به افزايش گذاشته است و از اين طريق ، پاسخى مناسب به صوفيان داده اند.
درباره مكتب اخباريگرى هم گفتنى است كه در پرتو اين تفكّر بوده كه حديث شيعه در اين دوره به مرحله كمال خود رسيد. هر چند ما شاهد فعّاليت هاى پراكنده حديثى شيعه در قرن دهم تا ظهور مكتب اخباريگرى توسط محمّد امين استرآبادى هستيم؛ ولى فعّاليت هاى حديثى اين دوره ، قابل مقايسه با بعد از آن نيست. حديث شيعه با مكتب اخباريگرى ، مرحله رشد و ترقّى خود را آغاز نمود و مجموعه هاى حديثى ثانويه در قالب اين تفكّر ، گردآورى شد.
وضعيت حديث اهل سنّت در قرن دهم و يازدهم هجرى ۱
مهم ترين آثار حوزه علم الحديث در ميان اهل سنّت به سده هاى سوم و چهارم هجرى بر مى گردد كه مهم ترين منابع حديثى اهل سنّت به رشته تدوين كشيده شدند. از قرن پنجم به بعد ، آثار پديد آمده ، اغلب به صورت جوامع حديثى و يا شرح و حاشيه نويسى بر مطالب پيشينيان بوده است كه در مراكز مهمّ حديثى آن عصر ، يعنى «مصر و هند» ، اين فعّاليت ها صورت مى گرفته است. ۲