شيخ صدوق، او را در منطقة كوهپایهای «بوتك» از اراضی فرغانه، ديدار كرده است.۱ احادیثی كه او برای صدوق بیان كرده، نشانگر اعتقاد وی به تشیّع است؛ چه این كه او احادیثی در ویژگیهای شیعیان امام علی،۲ دروغ بستن بنی امیّه به خداوند۳ و توقیعاتی از امام عصر علیه السلام۴ را برای شیخ صدوق نقل كرده است.
عمّار بن حسین برای صدوق از اساتیدش روایتی نقل كرده كه در آن، گروهی از شیعیان ـ كه علان كلینی نیز در بین آنها بوده است ـ به سال ۲۹۳ق، در مسجد الحرام، امام مهدی علیه السلام را به صورت جوانی زیبارو زیارت میکنند. در این ملاقات، امام علیه السلام به آنها «دعای الحاح» امام صادق علیه السلام را میآموزد.۵
ب. محدّثان بخارا
بخارا در دهههای نخست سدة اوّل هجری، هنوز در شمار بلاد اسلامی در نیامده بود. در میان راویان پیامبر صلی الله علیه و اله و امام علی علیه السلام نیز فرد خاصی را نمیشناسیم كه اصالتاً اهل بخارا باشد. به گمان برخي، چند تن از صحابه، بخارایی بودهاند كه به نظر میرسد سخنان آنان نادرست باشد؛ هر چند اسامی آنان در ادامه آمده است.
در قرن دوم هجري نیز حضور عامه در بخارا چشمگیر بوده است و از وجود شیعیان در این دوران ـ به صورت یك جمع مستقل ـ خبری نیست. در این دوران، چند تن از اهالی بخارا ـ كه سنّی بودهاند ـ افتخار شاگردیِ امام صادق علیه السلام را داشته و روایات ایشان را گزارش كردهاند.
در سدة سوم هجری، شيعياني در گوشه و كنار بخارا حضور داشتند. نقل روایات همسو با اندیشة شیعی در میان اهل سنّت بخارا، كمابیش وجود داشته است. چندی از راویان شیعی در این دوران، از این دیارند. همزمان با پالایش