بیستهزار گزی شرق آن، رو به انحطاط نهاد. از سال ۹۱۲ ق به بعد، ازبكان بر آن شهر تسلّط یافتند و پس از آن بین ازبكان و افغانها بر سر حكومت آن، همواره تاخت و تاز بود و سرانجام، افغانان آن را حدود یك و نیم قرن قبل تصرّف كردند و اكنون نیز جزء كشور افغانستان است.
در روزگاران كهن (پیش از سدة پنجم هجری)، محدودة ولایت بلخ، شامل دو بخش بزرگ بوده است: بخش غربی (جوزجان) و بخش شرقی (طخارستان). بیشتر مناطق این ولایت، كوهستانی بوده و امیران محلّی بسیاری در سدة نخست هجری بر شهرهای بلخ حكم میراندند. از این رو، فتح آن توسّط سپاه اسلام به درازا كشید و در اواخر سدة اوّل هجری گشوده شد. یعقوبی (م۲۹۲ ق)، بلخ را دارای ۴۷ منبر (كنایه از مسجد جامع و شهرستان) دانسته است كه این رقم، قابل توجّه است. البته یعقوبی در تقسیمبندی رَبع بلخ، با دیگر جغرافیدانان همداستان نیست؛ زیرا وی شهرهایی چون كَش، نخشب، ترمذ و صُغد را ـ كه از ولایات رَبع سوم (ماوراء النهر) اند ـ در شمار شهرهای بلخ پنداشته است.۱
پژوهشی كه در دهههای اخیر بر چگونگی تقسیمبندی خراسان قدیم، انجام و دیدگاههای گوناگون جغرافیدانان كهن در آن بررسی شده، بر این استوار است كه رَبع بلخ، دارای شش شهر بزرگ بوده است كه عبارت اند از: بلخ، ترمذ، جوزجان، صغانیان، فاریاب و قواذیان.
بزرگترین شهر این ولایت، همان شهر بلخ است كه خود، شهرستانهایی چون: بامیان، بَدَخْشَان، پَنْجهیر، جارابایه، خُتَّل، طَخارستان، غزنه و كابل را در بر داشته است.۲
بیتردید، بلخ در شمار كهنترین شهرهای مشرقزمین و دارای پیشینهای درخشان در تمدّن بشری بوده كه پس از اسلام نیز درخشندگی تمدّن اسلامی را به خود دیده و در آن بالیده است.