219
تاریخ حدیث شیعه در ماوراء النهر و بلخ

آنچه برای شیعیان به صورت یك قانون نانوشته وجود داشته، این بوده كه شركت ایشان در جلسات حدیث سنّیان، دارای قواعدی بوده است:

نخست این که معمولاً در جلسات حدیثیِ عالمان متعصّب، تندرو و بزرگ عامّه شركت نمی‌كردند.

دوم این که كلاس‌های حدیثی عالمانی را بر می‌گزیدند كه یا تمایلاتی به شیعه داشتند و یا این که راویِ احادیث ولایت و یا فضایل اهل بیت علیهم السّلام بوده‌اند.

سومین مطلبی را كه شیعه رعایت می‌كرد، این بود كه معمولاً روایات فقهی و كلامی را از راویان سنّی، روایت نمی‌كردند؛ بلكه بیشتر تمایل داشتند روایات اخلاقی و یا فضایل اهل بیت علیهم السّلام را از اهل سنّت نقل کنند.

نمونه: شیخ صدوق كه سال‌ها در ماوراء النهر و منطقة خراسان حضور داشته است و معمولاً در نقل روایات، اندكی متسامح است، هیچ‌گاه از عالمان مشهور و بزرگ سنّیِ معاصرش، روایت نكرده است. او اگر چه از راویان عامّة آن دیار بسیار نقل كرده، ولی در بین اساتیدش كمتر راویِ مشهور سنّی دیده می‌شود و یا شاید بتوان گفت که تقریباً هیچ راوی مشهور سنی دیده نمی‌شود. به طور طبیعی، او می‌توانسته از راویان بزرگ سنّی عصرش همچون: ابن حبان (م۳۵۴ق)، طبرانی (م۳۶۰ق)، عبد الله بن عدی (م۳۶۵ق) و دار قطنی (م۳۸۵ق) روایت كند؛ ولی نام هیچ یك از ایشان در متون روایی او دیده نمی‌شود. این حساسیت شیعه، شاید به خاطر پاسداری از كیان و هویّت شیعی بوده باشد.

همچنین موضوع بیشتر روایاتی که صدوق از سنّیان گزارش كرده، مسائل اخلاقی و یا فضایل است. البته گاهی روایات تاریخی را نیز نقل كرده است.

برخی از عالمان سنّی ماوراء النهر كه شیعه از روایات ایشان بهره برده است، عبارت اند از: ابو علی صالح بن محمّد بغدادی (محدّث اهل سنّت در نیمة دوم


تاریخ حدیث شیعه در ماوراء النهر و بلخ
218

ب. نظریه‌پردازی‌ها

در بین شیعه، نظریاتی مطرح شده كه ریشه در روایات ماوراء النهر دارد. از آن جمله، نظریة اصحاب اجماع است. این نظریه را كشّی در كتاب رجالش مطرح کرده است. این اندیشه ـ كه بیانگر ممتاز بودن تنی چند (هجده تن) از راویان شیعه است ـ همواره در سده‌های اخیر، مطمح نظر اندیشمندان رجالی و فقها بوده است. صرف نظر از برداشت‌های گوناگون از بیان مرحوم كشّی، به نظر می‌رسد که این اندیشه، شبیه به برخی از نظریات اهل سنّت بوده باشد. برخی از اساتید بر این باورند كه وی اصطلاح «تصحیح ما یصحّ عنهم» در عبارت «اجمعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنهم...» را كه در طلیعة سه گروه موسوم به اصحاب اجماع آورده است، به گونه‌ای از اصطلاحات عامّه تبعیت كرده است.۱ مؤیّد این كلام، آن است كه مشابه این نظریه در هیچ یك از مباحث فقهی و رجالی پیش و پس از وی نبوده و از سوی دیگر، در متون فقهی و حدیثی اهل سنّت (همانند كتاب الموطّأ مالك بن انس) نظیر عبارت كشّی دیده می‌شود.

ج. شركت در جلسات حدیث

بسیاری از راویان شیعه در جلسات حدیثی اهل سنّت در ماوراء النهر شركت می‌جستند. ماوراء النهر به خاطر حضور ‌‌پُر‌‌رنگ دانشمندان بزرگ سنّی، به منطقه‌ای علمی و معتبر مشهور شده بود، به گونه‌ای كه سماع حدیث در این منطقه، نشانگر ارزش علمی راوی بوده است. از این رو، عبارت «سمعت بماوراء النهر» از عبارات ویژة «تدلیس» در احادیث اهل سنّت بوده است. شاید به همین جهت، گاهی شیعیان برای آگاهی از اندیشه‌های عالمان آن دیار، به این شهرها مهاجرت می‌كردند؛ امّا هیچ‌گاه برای شیعه این منطقه دارای اهمیت علمی نبوده است. تنها در قرن چهارم، سمرقند و كش، پذیرای خیل عظیم شیعیان علاقه‌مند به حدیث شیعه بوده است.

1.. آیة الله سیّد احمد مددی، در مباحثات علمی درس خارج.

  • نام منبع :
    تاریخ حدیث شیعه در ماوراء النهر و بلخ
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی غلامعلی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38403
صفحه از 356
پرینت  ارسال به