به نظر میرسد محمّد بن عمرو كشّی، نویسندة شیعی این اثر، در تألیف کتاب به شیوة طبقات اهل سنّت عمل كرده باشد؛ چه این که شیوة كشّی با سبك طبقات شیعه ـ كه پیش از او برقی (م۲۷۴ یا ۲۸۰ق)، ابن عقده (م۳۳۲ق) و شیخ طوسی (م۴۶۰ق) و اكثر رجالیان كهن شیعی نگاشتهاند ـ كاملاً متفاوت است. آنان تنها به تعیین مقطع زمانیِ راوی اكتفا كردهاند؛ ولی كشّی، مجموعهای از روایات در بارة یك فرد رجالی را آورده است.
اگر كتاب رجال الكشّی و الطبقات الكبری اثر محمّد بن سعد (م۲۳۰ق) را با یكدیگر مقایسه كنیم، شباهتهای بسیاری را در مییابیم. نقل روایات، ترتیب زمانی، پرهیز از اظهارنظرها و... از این گونه شباهتها هستند.
مطلب پایانی این که مشابه سبك رجال الكشّی در هیچ یك از كتابهای رجالی شیعه مشاهده نمیشود؛ چه این که سبكهایی همچون فهرستنگاری (مانند الفهرست طوسی و رجال النجاشی)، طبقات، جرح و تعدیل و... همانند این كتاب نیست. اگرچه این كتاب، منبعی برای كتابهای رجال بعدی بوده است، امّا پیرو هیچ یك از سبكهای پیشین رجالی نیست.
دو. جهتگیریهای معتدلانه
برداشتهای غالیانه در این مناطق، تقریباً وجود ندارد؛ چه این که اكثریت مردم مناطق ماوراء النهر، اهل سنّت بودند و شیعه، همواره در اقلیت بوده است. گروههایی كه در مناطقی در اقلیت و مخالف اندیشه و نگاه اكثریت هستند، دارای ویژگیهای متعدّدی هستند، از آن جمله: تحفّظ شدید بر گروه خود و مشابهسازی اندیشههای درونی با جهتگیریهای درونگروهی که عالمان شیعی در این مناطق، همواره به دنبال نمایان ساختن اندیشة صحیح شیعه بدون زواید و مواردی هستند كه سبب خردهگیریهای مخالفان گردد. ارائة تفكّر شیعی در این مناطق، خود دشوار است و یقیناً ارائة اندیشهای تندرو و غالیگرانه، محكوم به شكست است.
راویان باید مطلب متقن و مستدل شیعی را بیشتر منتشر سازند تا بتوانند