اعتماد، بینظیر در زمان خودش، پُرروایت و كثیر العلم» بوده است،۱ بنا بر این، طبیعی است كه انتقال این روایات به شاگردان یا از طریق جلسات حدیثی بوده و یا نهایتاً به صورت اجازه بوده است.
به نظر میرسد که در كش و سمرقند، جلسات متعدّد دیگری نیز وجود داشته كه با بررسیهای بیشتر میتوان به آنها دست یافت. اگر تنها مشایخ كشّی در رجالش را برشماریم و بر این باور باشیم كه كشّی در جلسات درس، آن روایات را فرا گرفته است، شمار جلسات حدیثی وی افزون بر پنجاه جلسه خواهد شد.
گذشته از این، رجالیان، شماری از راویان ساكن كش را كثیر الروایة خواندهاند. طبیعی است كه بارزترین شیوة انتقال روایت در گذشته، جلسات حدیث بوده است. برای نمونه، جبریل بن احمد فاریابی۲ و علی بن محمّد بن فیروزان،۳ از جمله كسانی هستند كه افتخار كثیر الروایه بودن را دارند. در توصیف جبریل بن احمد آمده است: «كان مقیماً بكش كثیر الروایة عن العلماء بالعراق و قم و خراسان». این گزاره میتواند بر جلسات او نیز دلالت كند.
ایلاق: در ایلاق، جلسات حدیثی متعدّدی برگزار میشده است. این جلسات، نوعاً در سدة چهارم هجری بوده است. در این جا به برخی از مشایخ این جلسات اشاره میكنیم:
یک. جعفر بن علی بن احمد قمّی ایلاقی (ابو محمّد): وی از فقهای قمّی است كه در ایلاق سكونت گزیده بود. او دانشمندی ثقه۴ و از مشایخ اجازه۵ به شمار میرفت. شیخ طوسی، او را معروف به «ابن رازی» دانسته و در شمار راویان با واسطه از معصومان علیهم السّلام آورده است.۶ جعفر بن علی قمّی ایلاقی، استاد