تنها درخواست او را اجابت ميکند، بلکه اجازة نقل روایت از دویست و چهل و پنج کتاب خود را نیز به وی عطا میکند و ابو عبد الله نیز آنها را استنساخ میکند.
در پایان کتاب من لا یحضره الفقیه، عبارتی آمده که قابل توجّه است:
«یقول محمّد بن علی بن [الحسین بن] موسی بن بابویه القمی مصنّف هذا الكتاب: قد سمع السید الشریف الفاضل أبو عبد الله محمّد بن الحسن العلوی الموسوی المدینی المعروف بنعمة أدام الله تأییده و توفیقه و تسدیده هذا الكتاب من أوّله إلی آخره بقراءتی علیه، ورویته عن مشایخی المذكورین و ذلك بأرض بلخ من ناحیة إیلاق، وكتبت بخطّی حامداً لله و شاكراً و علی محمّد و آله مصلّیاً و مسلماً، آمین یا رب العالمین».۱
در پانوشت همین مطلب به نقل از یکی از نسخ خطی، شیخ صدوق تاریخ قرائت را ذی قعدة سال ۳۷۲ق دانسته است: «و ذلك فی ذی القعدة من سنة اثنتین وسبعین وثلاثمائة»۲.
از سوی دیگر گفته شد که حرکت صدوق به سوی بلخ و ماوراء النهر در سال ۳۶۸ق بوده است. بنا بر اين به نظر میرسد که جناب صدوق در طول این چهار سال، در مناطق ماوراء النهر و بویژه منطقة ایلاق بوده است و کتاب شریف من لایحضره الفقیه را در ایلاق تدوین و در همان شهر نیز از ابتدا تا انتها برای جناب ابو عبدالله نعمت قرائت میکند. احتمالاً تدوین کتاب بین دو تا سه سال به درازا کشیده شده و قرائت آن نیز بین یک تا دو سال انجام شده است.
بعضی از شواهد موجود در کتاب نیز مؤیّد آن است که صدوق این کتاب را در خارج از موطن اصلیاش نگاشته است؛ چه این که تقریباً تمام روایات در دیگر آثار شیخ صدوق با سند کامل آمده است، ولی در کتاب من لایحضره الفقیه برای نخستین بار، روايات به شيوة ویژهای، بدون سند در صفحات اصلی و با تکیه به مشیخه ـ ذکر اسناد در پایان جلد آخر ـ آمده است. اگرچه این شیوه بعدها توسط شیخ طوسی در تهذیبین پی گرفته شد، ولی ظاهراً پیش از صدوق،