مکان دوم: ری. نجاشی، ابن بابویه را ساکن (نزيل) ری دانسته است؛۱ چه این که صدوق به درخواست برخی از بزرگان حکومت، برای سکونت به ری آمد. آنچه از کلمات صدوق در کتاب کمال الدین برداشت میشود، آن است که وی به سال ۳۴۷ق، در ری ساکن بوده و سفرهای بعدیاش به خراسان، عراق، مکّه و... از ری انجام شده است.۲ بنا بر اين، موطن اصلی صدوق حداقل در ۳۴ سال آخر عمرش ری بوده است. وي سرانجام در سال ۳۸۱ ق، به جوار حق پيوست و پیکر پاک او در ری به خاک سپرده شد.۳ امروزه به آن منطقه ـ كه در شمال شهر ری و جنوب شهر تهران است ـ «مقبره ابن بابویه» گفته میشود.
مکان سوم: خراسان. نجاشی و به تبع او ابن داوود و علّامه حلّی، شیخ صدوق را سرشناس طائفة امامیه در خراسان معرفی کردهاند.۴ آنان دلیل این انتساب را بیان نكردهاند؛ امّا چندین احتمال قابل توجّه است:
احتمال اوّل این كه در روزگاران قدیم به ایرانیان و بویژه كسانی كه آن سوی ری میزیستند، خراسانی میگفتند و چون وی در ایران زندگی میكرده، او را «وجه الطائفة الامامیه بخراسان» دانستهاند. به تعبیر دیگر، خراسانی یعنی ایرانی یا ساكن ایران.
احتمال دوم، از آن جا كه نجاشی و ابن داوود و علّامه حلّی، هر سه عرب بودند، بیشتر به انساب عربها آگاه بودند و از ایران، اطلاعات چندانی نداشتند؛ بنا بر اين، آنها خراسان را تعمیم داده و شامل قم و ری نیز دانستهاند. مؤیّد این نظریه، آن است كه شیخ طوسی كه خود خراسانی است، وی را خراسانی ندانسته است.
احتمال سوم آن است كه در میان عجم، فردی والاتر از وی در امامیه نبوده است و از آن جا كه بیشتر عجمهای مسلمان در خراسان بودهاند، او را سرشناس عجمهای امامیه معرفی كردهاند.