ب. ابو عبد الله از ذهن جوّال و نبوغ نیكویی برخوردار است. پیشنهاد همانندسازی كتابی از حوزة طب در حوزة حدیث، خود بیانگر این جولان فكری و اندیشه طرّاح است. او در واقع، خواستار كتابی با عنوان خودآموز فقه بوده است.
ج. ابو عبد الله به حق، طالب علم است؛ چراكه با توجّه به نسخهبرداری از بیشتر کتابهاي صدوق ـ كه تا آن زمان حدود ۲۴۵ اثر بوده ـ و نيز سماع آنها از خود مؤلّف، همچنان طالب نگارشی جدید است. جالب این جاست كه او منتظر میماند تا صدوق، كتاب جدیدش را تألیف كند و مؤلّف نیز وقتی تشنگی ابو عبد الله را در مییابد، كلّ كتاب را در ایلاق تدوین و از ابتدا تا انتها برای این عالم دانشطلب قرائت میكند.
در پایان یكی از نسخ خطی كتاب من لایحضره الفقیه چنین آمده است:
یقول محمّد بن علی بن [الحسین بن] موسی بن بابویه القمی مصنّف هذا الكتاب: قد سمع السید الفاضل أبو عبد الله محمّد بن الحسن العلوی الموسوی المدینی المعروف بنعمة أدام الله تأییده و توفیقه و تسدیده هذا الكتاب من أوله إلی آخره بقراءتی علیه، و رویته عن مشایخی المذكورین و ذلك بأرض بلخ من ناحیة إیلاق، و كتبت بخطی حامداً لله و شاكراً و علی محمّد و آله مصلّیاً و مسلماً، آمین یا رب العالمین.۱
اتمام این قرائت در تاریخ ذیقعدة سال ۳۷۲ ق در ایلاق بوده است.۲ بنا بر اين، شیخ صدوق به خاطر سرعت در نگارش، از بیان اسناد خودداری كرده و این اثر را به یاریِ حافظة خویش و ۲۴۵ كتابی كه از خود به همراه داشته، نگاشته است و ظاهر مطلبْ آن است كه كلّ كتاب در ایلاق تدوین و در همین مكان، تدریس شده است.