اصطخری در توصیف شهر كش گفته است: «آبادی شهر كش، سه فرسخ در سه فرسخ است. گرمسیر است و در آن جا، میوه از دیگر ولایات، زودتر به عمل میآید. هوایش بد و عماراتش خوب و آب در جمیع عمارات، جاری است و باغات بسیار دارد. و خار ترنجبین در آن جا باشد كه به ولایات برند. و در كوههای آن جا، ادویهجات بسیار است و معدن نمك سنگ نیز در آن كوه است».۱
از كلمات مورّخان و جغرافیدانان كهن، بر میآید كه شهر كش، شهر بزرگی در ماوراء النهر بوده است. البته در بارة استقلال این شهر یا تبعیت آن از دیگر شهرها، اختلافاتی وجود دارد. برخی آن را اقلیمی مستقل دانسته و برخی آن را تابع صُغد یا خراسان و یا كاملاً مستقل در ماوراء النهر شمردهاند. گویند این شهر، بسیار وسیع بوده به گونهای كه شهركی را در خود جا داده بود و البته قسمت بیرونیِ آن شهرك، از آبادانیِ ویژهای برخوردار بوده و بازارها نیز در آن جا قرار داشته است. نوع ساختمانها از گل و چوب مانند بخارا بوده است. حاصلخیزیِ زمین، سبب شده بود كه میوههای نوبر را از آن جا به دیگر شهرها ببرند. شهرك درونی، چهار دروازه داشته و شهر بیرونی نیز دارای دو دروازة بزرگ بوده است. در این شهر، دو رود بزرگ قصاران و اسرود نیز روان بوده است.۲
دروازههای چهارگانه و دو شهر تو در توی كش، بیشتر نشان از استقلال دارد، همانگونه که اصطخری به آن متمایل است. نزدیكیِ كش به سمرقند نیز سبب آمد و شد بسیاری از مردمان این دو دیار به یكدیگر شده بود. بدینسان از این دو شهر در بُرهههایی به صورت یك مجموعه یاد میشده است. بعید نیست که همنواختی این دو شهر در این برههها به سبب یكنواختیِ فرهنگی بوده باشد. در