مطالعه قرار گرفتهاند و از لحاظ روششناختی گذار به رویکردی مقیّدتر (هرچند هنوز مفصل) را در این ژانر به نمایش میگذارند. مقاله تاد لاوسِن درباره تفسیر اخباری دید خوبی در این زمینه به دست میدهد. لاوسِن درباره این نویسندگان میگوید: آنها
تقریبا دلمشغول هیچ چیزی از قبیل سبکشناسی، نکات نحوی و... نیستند، مگر اینکه به گونهای در یافتن خوانشِ درستِ آیه مورد بحث از طریق کنایه یا استعاره برای امام یا بعضی موضوعات مرتبط مانند وَلایة اثرگذار باشند. وجه ممیزه رویکرد اخباری، بهکارگیریِ شمار فراوانی از گزارشهای شفاهی است... که مستقیم، یا گاهی غیر مستقیم...، بر معنای قرآن اثر میگذارند.... تقریبا همه این گزارشها به یکی از اعضای خانواده مقدس نزد شیعیان میرسند.۱
اما به نظر من پیشنهاد لاوسِن درباره تناظر میان آثار اخباری و کار طبری (به مثابه نماینده تفسیر بالمأثور، نکتهای که لاوسِن آن تناظر را در آن میبیند) به خطا رفته است۲ و پانوشت او در ارجاع به سیوطی (د. ۹۱۱/۱۵۰۵) مقایسه بهتری است ـ چنانکه نورمن کالدر هم به او یادآور شده است ــ و از همین جا به نظر میآید که او خودش هم [[دراینباره]] تردید داشته است.۳ حتی میتوان گفت نظایر بهتر [[از سیوطی برای اخباریان شیعی در عالم تسنن]] ابنتیمیه و ابنکثیر (د. ۷۷۴/۱۳۷۳) هستند که جریانی را به راه انداختند که بعدها در کاری مثل الدُر المنثور فی التفسیر بالمأثور سیوطی به بیشترین قوتش رسید؛ اصل روششناختیِ کلیدی در اینجا وفاداریِ سرسختانه به مفهومِ مأثور بودن است. لاوسِن میگوید: ”سرشت بسیاری از احادیثِ نقلشده بهروشنی ضدسُنّی هستند، و همه آنها صریحا یا تلویحا مقامِ مطلقِ امامان را تقویت و ترویج میکنند."۴ درجهبندی ابنتیمیه از
1.. Lawson, ‘Akhbārī Shiʿi Approaches’, p. ۱۷۵[[ب.ت: لاوسن، رهیافتها، ص۲۶۸]].
2.. Ibid., p. ۱۷۶ [[ب.ت: لاوسن، رهیافتها، ص۲۶۹]].
3.. Ibid., p. ۲۰۵, n. ۱۱[[ب.ت: لاوسن، رهیافتها، ص۳۰۶]];
بااینحال در مقالۀ زیر هم نظیر همان ادعا را دارد:
‘Exegesis vi: In Akhbārī and Post-Safavid Esoteric Shiʿism’, EIR, vol. ۹, pp. ۱۲۳-۱۲۵, online: http://www.iranicaonline.org/articles/exegesis-iv (accessed ۱۳ August ۲۰۱۳)[[ب.ت: همین کتاب، صص۳۴۱ بهبعد]].
4.. Lawson, ‘Akhbārī Shiʿi Approaches’, p. ۱۷۶[[ب.ت: لاوسن، رهیافتها، ص۲۶۹]].