هرچند هدف ظاهری تفسیر «پردهبرداری از معنا» است، اما چنین کاری بهندرت با قطعیت انجام میپذیرد و باید گفت که اولاً بیشتر صفحات مجمع البیان با آنچه ما آن را «معنی» مینامیم ارتباط مستقیمی ندارد، و ثانیاً حتی همان «معنیِ» بیانشده هم به طرز احتمالی و غیرقطعی بیان شده است. بیشتر تلاشهای تفسیریِ طَبرِسی بر فهم عناصر تشکیلدهنده قرآن، تا حتی تلفظها و ریشهشناسی مفردات، معطوف شده است. این نوع فعالیتِ [[تفسیری]]، میتواند یک جهانبینی، روششناسی یا گرایش علمی را ترغیب یا ترویج کند.
دلیل دیگر برای پرداخت جامع و دقیق [[به متن قرآن]]، مربوط به [[تلاش مفسر برای]] صیانت از کلام قرآنی به عنوان الفاظ اصیل وحی، و در نتیجه حفظ همه علوم مندرج در آن کلمات است، این شیوه برخورد با کراسه [[=متن مقدس]] در جامعه علمی است که این جایگاه را برای کراسه به منزله متن مقدس تثبیت میکند. [[به این ترتیب]] الفاظ کُراسه به طور قابل توجهی خوب حفظ میشود؛ [[اما]] حفظ معنا، بر اساس این مدل زبانی، به مراتب دشوارتر است.