کنایی است ـ میوه «به معنای» همه چیزهایی است که باران از زمین «بیرون میآورد» (یک کاربرد مَجازیِ دیگر؟). گرچه امام احتمالاً این دو پدیده متنی را متفاوت میبیند (تعلیقه و کنایه)، در هر دو مورد برای ارائه معنای تفسیری از عبارت «یعنی» استفاده میکند. ممکن است یَعني در اینجا صرفا به معنی «آنچه گوینده میخواسته انتقال دهد» باشد. بااینهمه، با توجه به کاربرد همین عبارت در جاهای دیگر از پیکرهمتنِ اخبار تفسیری این احتمال تا اندازهای کاهش مییابد. برای نمونه:
[جعفر صادق][[ع]] گفت: در این سخن خداوند: اگر دو گروه از میان مؤمنان با یکدیگر به جنگ برخاستند، میان آنها صلح برقرار سازید. اگر یکی از آنها بر دیگری تجاوز کرد، پس با آنکه تجاوز کرده بجنگید تا به فرمان خدا بازآید ( تفيء) [حجرات۴۹: ۹][۱]... بازآید ( تَفيء) در اینجا بدین معنی است ( یَعني) که «بازگردد». و این اشاره به این دارد که شخصی که بازگشت را انجام میدهد ( الفَيء) عبارت است از «هر کسی که به یک جا/موقعیت (مکان) بازمیگردد که قبلا در آن یا بر آن بوده است».۲ ۳
این مطلب در نگاه نخست مطلبی زبانی به نظر میرسد؛ فعل «بازگشتن» ( فَاءَ) به این معنی است (یَعني ـ در مقام تعریف): «بازگشتن به یک جا/موقعیت (مَکان) که فرد قبلا در آن یا بر آن بوده است». البته ارائه این تعریف صرفا از سر علاقه به مسائل زبانشناختی نیست. هدفْ رساندن این معنا است که مصالحهای که میان دو طرف جنگ برقرار شده دستور خداوند است، و ازاینرو جنگ در مقابل گروه طغیانگر بهنوعی «بازگشت» به آن توافق است. دغدغه من در اینجا این نیست که آیا این یک ریشهشناسی متقاعدکننده برای فاءَ هست یا خیر؛ بلکه توجه من به شگرد تفسیریای است که در اینجا به کار گرفته شده است: امام از بیانِ بالقوه ابهامآلودِ یعني استفاده میکند (که همزمان میتواند به هریک از این دو معنی باشد: «متن بدین معنی است که...» و «منظور خدا این است که... ») تا تعریف زبانشناختیِ
1.*] وَإِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتي تَبْغي حَتَّى تَفيءَ إِلى أَمْرِ اللَّه ...
2.. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، تصحیح علی اکبر الغفاری (تهران، ۱۳۶۳ش/۱۹۸۵)، ج۵، ص۱۶ (روایت ش۱ که از ص۱۳ آغاز میشود).
3.متن روایت به نقل از همان منبع مورد استناد نویسنده با بخشی از جملات پیشین و پسین چنین است: «وَ ذَلِكَ أَنَّ جَمِيعَ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَتْبَاعِهِمَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ الصِّفَةِ فَمَا كَانَ مِنَ الدُّنْيَا فِي أَيْدِي الْمُشْرِكِينَ وَ الْكُفَّارِ وَ الظَّلَمَةِ وَ الْفُجَّارِ مِنْ أَهْلِ الْخِلَافِ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْمُوَلِّي عَنْ طَاعَتِهِمَا مِمَّا كَانَ فِي أَيْدِيهِمْ ظَلَمُوا فِيهِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ الصِّفَاتِ وَ غَلَبُوهُمْ عَلَيْهِ مِمَّا «أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ» [حشر:۶] فَهُوَ حَقُّهُمْ أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَدَّهُ إِلَيْهِمْ وَ إِنَّمَا مَعْنَى الْفَيْءِ كُلُّ مَا صَارَ إِلَى الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ رَجَعَ مِمَّا كَانَ قَدْ غُلِبَ عَلَيْهِ أَوْ فِيهِ فَمَا رَجَعَ إِلَى مَكَانِهِ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَقَدْ فَاءَ مِثْلُ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» [بقره:۲۲۶] أَيْ رَجَعُوا ثُمَّ قَالَ: «وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» [بقره:۲۲۷] وَ قَالَ: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ» أَيْ تَرْجِعَ «فَإِنْ فاءَتْ» أَيْ رَجَعَتْ «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» [حجرات:۹] يَعْنِي بِقَوْلِهِ تَفِيءَ تَرْجِعَ فَذَلِكَ الدَّلِيلُ عَلَى أَنَّ الْفَيْءَ كُلُّ رَاجِعٍ إِلَى مَكَانٍ قَدْ كَانَ عَلَيْهِ أَوْ فِيهِ وَ يُقَالُ لِلشَّمْسِ إِذَا زَالَتْ قَدْ فَاءَتِ الشَّمْسُ حِينَ يَفِيءُ الْفَيْءُ عِنْدَ رُجُوعِ الشَّمْسِ إِلَى زَوَالِهَا وَ كَذَلِكَ مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الْكُفَّارِ فَإِنَّمَا هِيَ حُقُوقُ الْمُؤْمِنِينَ رَجَعَتْ إِلَيْهِمْ بَعْدَ ظُلْمِ الْكُفَّارِ إِيَّاهُم».