لاوسِن اصطلاح تَفسیر اَخباري را برای آن برگزیده است)۱ برای ارائه «توضیح» (ی. التفسیر) نقل شدهاند قابل تطبیق نیست. در آن آثار، روال معیار برای ارائه مطلب این است که آیه قرآن ذکر شود و به دنبال آن فهرستی از اخبار بیاید که مُفسّر آنها را با آن آیه مناسب یافته است؛ در کنار اینها ندرتا اظهارنظرهای صریح هم دیده میشود. البته، همان طور که شمار فراوانی از محققان دریافته و تصدیق کردهاند، شرح، تفسیر و استدلال، میتواند هم در نوع گزینش حدیث، و هم در چینش قطعات، نهفته و رمزگذاریشده باشد. از طریق این دو فرایند، دریافت خاصی از عبارت قرآنی به خواننده القا میشود. معمولا در چنین آثاری (که در سنت هرمنوتیکی مسلمانان اصطلاح تَفسیر بِالمأثور را برایش برگزیدهاند) اظهارنظرهای صریح درباره معنای متن قرآنی کم است. این مسئله موجب این توهم میشود که [[گویا]] نویسنده در روند تفسیر مداخله نمیکند، بلکه میدان را به سُنّة میسپارد تا بدون هیچ واسطهای قرآن را تفسیر کند. این سبک تفسیر (ظاهرا) واکنشی به سیطره تفسیر بر مبنای رأی و نظر (تَفسیر بِالرأی) در ژانرهای تفسیریِ هر دو گروه شیعه و سنّی بوده است. در حاشیه، میشد از این بحث کرد که طرحِ معنا برای یک آیه در آثار طبقهبندیشده ذیل عنوان تَفسیر بِالمأثور، کمتر از تفسیرهای جسورانه مُفَسِّران در تَفسیر بالرأي نیست؛ [[تنها با این تفاوت که در تفسیر بالمأثور]] تفسیر صرفا در خلال [[چگونگی]] گزینش و چینش قطعات حدیثی پنهان شده است.
در بازگشت به همان تعریف خودم از اخبار تفسیری، برخی گزارشها که در آثار تفسیر اَخباری با آیات قرآنی همنشین شدهاند، «تفسیری» (به آن معنایی که من در اینجا استفاده میکنم) هستند و برخی دیگر خیر. اینجا تفاوت در این است که آیا تمرکز اخبار بر خودِ آیات قرآنی است، یا بر موضوع آنها (طبق برداشت سنت). در گونهشناسی من، تنها اولی اخبار تفسیری به شمار میآید. در برخی موارد، امام بهصراحت به آیه مورد بررسی ارجاع میدهد،