است که مستقیما با احمد بن عامر طائی، که فرزندش عبد الله در سال ۳۲۴/۹۳۶ از دنیا رفته است، و یا با ابو جعفر مَلَطی که به سال ۳۲۳/۹۳۵ و یا چند سال بعد درگذشته است ارتباط برقرار کرده باشد. این افتادگی در سند، همچنین از روش سُلَمی در ثبت طرق تحمل روایاتِ علی الرضا[[ع]] مشخص میشود؛ چون در آنها از عبارت سَمعتُهُ یَذکُر عَن/ یَحکي عن ("شنیدم که نقل میکرد از"، که گاهی در نسخههای خطی به صورت اختصاری با عن، به معنای "از"، بیان میشود) استفاده کرده که به نقل غیر مستقیم اشاره دارد ـ بر خلاف نقل مستقیم که غالبا با عبارت سَمِعتُهُ یقول ("از او شنیدم که میگفت") بیان میشود. ظاهرا، این دو اِسنادی که سُلَمی به آنها اطمینان کرده است مستقیما به اِسناد خانوادگی شیعی متصل نیستند. برای رفع این افتادگیِ سندی و نیز اثبات اینکه این روایات به نحو موثق از جعفر صادق[[ع]] هستند، باید این فرضِ نسبتاً محکوم به شکست را در نظر گرفت که منبعی مکتوب بدون تغییر از علی الرضا[[ع]] به حلقه پایانیِ این دو اِسناد که سُلَمی به آنها اعتماد کرده رسیده باشد. اما تحلیل محتوایی مطالب، همان گونه که بررسیهای زیر نشان میدهد، نامحتمل بودن چنین فرضی را تأیید میکند.
این دو اِسناد، یعنی اِسنادِ احمد بن نصر ذارع که به احمد بن عامر طائی میرسد و اِسنادِ منصور بن عبد الله که به ابو جعفر مَلَطی میرسد، در دو ویژگیِ بارز مشترکاند. در هر دوی آنها مطالبی نقل شده است که هماهنگی قابل توجهی با مجموعه اصطلاحات صوفیه دارند. این مجموعه اصطلاحات، به نوبه خود، بازتابدهنده منظومهای از تصورات هستند که به طور عادی نمیتوانسته تا پیش از نیمه دوم قرن سوم/نهم در آثار صوفیه یافت شود. به علاوه، هر دوی این اِسنادها ثابت میکنند که هر دو از یک منبع اصلی تفسیر قرآن بهره بردهاند؛ منبعی که، گرچه نقلهای متعددی از آن وجود دارد، نوعی انسجام در تفکر و اصطلاحات را نشان میدهند که گویی بیشتر آنها را یک مؤلف پدید آورده است. در واقع موضوعاتی که در تفسیرهای سُلَمی به نقل از جعفر صادق[[ع]] نقل شدهاند، به همان میزان نشاندهنده تکامل و پالایش در مجموعه واژگان صوفیه هستند که در زبان صوفیانه سهل تُستَری و ابن عطاء دیده میشود؛ چنانکه اقوال این دو نیز به طور بارزی در تفسیرهای سُلَمی نقل شده است.