73
تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی

قبول ندارند، خارج کند. بااین‌‌همه اعتبار و مرجعیت علی بن ابی طالب[[ع]] نزد سنیان پذیرفته‌‌شده بود؛ اما اعتبار دیگر امامان نه. از سوی دیگر، نزد شیعه این معنا از اعتبار و مرجعیت و انتقال آن با محدودیت‌‌هایش در طول زمان، در حلقاتی متفاوت از آنچه تفسیر سنی تجربه کرده بود، دچار تغییر شدند؛ اما این هم به طور هدف‌‌دار در هریک از مفاهیمش محدودیت‌‌هایی داشت.


تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
72

نکته هرمنوتیکیِ محدود کردنِ تفسیر به مطالب موثق (توثیق‌‌شده با معیارهای مناسب برای رسیدن به اهداف مورد نظر) نمایانگر انقباضی مهم در حوزه مطالبِ مورد استناد در این ژانر است. این اتفاق طی عملی رخ داده که به نظر می‌‌رسد انحرافی از حالت چندظرفیتی و شمول نظام‌‌های علمی چندگانه، به تمایلی برای کنترل معنا و فرستادن دیدگاه‌‌های نویسنده به پس‌‌زمینه باشد، حتی در جایی که آن دیدگاه مبتنی بر مطالبی باشد که موثق پنداشته می‌‌شوند.

بااین‌‌حال، چنان‌‌که پیشنهاد کردم، ممکن است در تأثیر این تغییر اغراق شود. برای مثال در طرفِ سُنّی، خطِ بین ابن‌‌کثیر و سیوطی به هیچ عنوان خطی مستقیم نیست. تنها باید ظهور زیرژانرِ حاشیة و اهمیتش در این دوره را در نظر بگیریم تا ببینیم که بسط مستمر و کار در چهارچوب سنت ممکن بوده است.۱ همچنین صدها کار تفسیری از این دوره هست که باید با دید محققانه نگریسته شوند؛ بنابراین هنوز نمی‌‌توان با اطمینان تعمیم داد. نکته مهمی که باید گفته شود این است که سبک‌‌های دیگرِ تفسیر، از چهارچوب فکریِ عالم اسلام، چه سُنّی و چه شیعی، ناپدید نمی‌‌شوند.

تفسیر شیعی در ژانر تفسیر

در مجموع، روشن است که آنچه ما با عنوان تفسیر شیعی توصیف می‌‌کنیم، بخشی از ژانرِ کلی تفسیر را تشکیل می‌‌دهد که بازتابی از فراز و نشیب‌‌های مربوط به مراحل رشد و بلوغ این ژانر است. عنصرِ تعیین‌‌کننده، بر حسب رویکرد توصیفی به ژانر، مسئله اعتبار یا مرجعیت است که در طول زمان از جامعه به عقل و متن مُنزَل، بنا بر اصطلاحات کالدر، تغییر می‌‌کند. در این زمینه، مهم است به خاطر داشته باشیم که تفسیر سُنّی همیشه دارای این ویژگی هست که اعتبار یا مرجعیت را محدود می‌‌کند تا کسانی را که خارج از نسل‌‌های صحابه نخستین و تابعان هستند و اعتبار و مرجعیت همه راشِدون [[=خلفای چهارگانه]] را

1.. پژوهش‌های بسیار کمی در این حوزه انجام شده، اما بهترین نمونه‌هایش اینها هستند:
Lane, Traditional Muʿtazilite Qurʾān Commentary, Appendix Four, ‘Authors of Works based on the Kashshāf’. Walid A. Saleh, ‘The Gloss as Intellectual History: The Hāshiyas on al-Kashshāf’, Oriens, ۴۱ (۲۰۱۳), pp. ۲۱۷-۲۵۹.

  • نام منبع :
    تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
    سایر پدیدآورندگان :
    به کوشش محمدعلی طباطبایی و جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11582
صفحه از 416
پرینت  ارسال به