مجازی در آن، مانند قرآن کریم است. برخی احادیث، ترکیبی از کلمات ساده و متداول زبان عربیاند و برخی سرشار از واژههای سنگین، شیوا و ادبی که گاه با مجاز و استعاره و کنایه نیز تنیده شدهاند. در جریان تاریخیِ عرضه حدیث بر امامان علیهم السّلام، نمونههایی در دست است که نشان میدهد راویان در فهم حدیث مشکل دارند و یا به خطا رفتهاند و از این رو، معنای حدیث را از امامان پیجویی میکنند.۱ البته پارهای دیگر از احادیث، روشن و در حد و اندازه فهم عموم مردم صادر شدهاند و هر کس بهرهای از خرد، و توشهای از زبان عربی داشته باشد، مفهوم آن را درک میکند.
میافزاییم که مبانیِ عقیدتی نیز در قرآن و حدیث به طور یکسان و مشترک، مورد اعتنا و پایه استدلال هستند و از این رو، به همان اشاره پیشین بسنده میکنیم.
نیاز تفسیر به سنّت
معرفت دینى در اسلام، از دل قرآن و سنّت بر میخیزد و از برآیند حاصل از مجموع هر دو، به دست میآید. امّا این، الزاماً بدان معنا نیست که فهم هر کدام، نیازمند دیگری باشد. میتوان مدّعی امکان دریافت مستقیم معارف دینى از قرآن یا سنّت شد و میتوان ادّعا نمود که دست کم در برخی عرصهها، فهم کامل و دقیق هر یک، در گرو توجّه به دیگری است. بر این پایه، اثبات نقش اساسیِ هر یک از قرآن و سنّت در بنای معرفت دینی، ما را از بحث در باره نیازمان به سنّت در فهم قرآن، بینیاز نمیکند. بحث از نقش قرآن و سنّت در معرفت دینی، وظیفه این نوشتار نیست و در درس «قرآن در روایات اهل بیت علیهم السّلام» به آن پرداخته شده است.۲ آنچه در این جا لازم مینماید، پاسخ به این سؤال است که: آیا در فهم و تفسیر قرآن، نیازمند سنّت به عنوان قرینههای بیرونی هستیم یا نه؟
در پاسخ به این سؤال چهار پاسخ ارائه شده است: ۱. نفی نیاز، ۲. نیاز مطلق، ۳. تفصیل آیهای، ۴. تفصیل لایهای.