ژرفای این گونه آیات میخواند. این در حالی است که برخی روایات، عاطفه بودنِ «واو» را مفروض گرفتهاند و راسخان در دانش را متعدّد دانستهاند. صفّار قمی متن زیر را با دو سند، از امام باقر و امام صادق آورده است:
۰.نَحنُ الرّاسِخونَ فی العِلمِ و نَحن نَعلَمُ تَأویلَهُ.۱
۰.ما راسخان در علم هستیم و تأویل آن را ما میدانیم.
سُلَیم بن قیس نیز چنین روایت کرده است:
۰.خَرَجَ عَلَینَا عَلِیّ بنُ أَبِی طَالِبٍ وَ نَحنُ فِی المَسجِدِ فَاحتَوَشنَا علیه. فَقَالَ: «سَلُونِی قَبلَ أَن تَفقِدُونِی. سَلُونِی عَنِ القُرآنِ فَإِنَّ فِی القُرآنِ عِلمَ الأَوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ. لَم یدَع لِقَائِلٍ مَقَالًا وَ لَا یعلَمُ تَأوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی العِلمِ، وَ لَیسُوا بِوَاحِدٍ وَ رَسُولُ اللَّهِ کانَ وَاحِداً مِنهُم عَلَّمَهُ اللَّهُ سُبحَانَهُ إِیّاهُ وَ عَلَّمَنِیهِ رَسُولُ اللَّهِ ثُمَّ لَا یزَالُ فِی بَقیَّتِهِ إِلَى یَومِ القیامَةِ».۲
۰.ما در مسجد بودیم که علی بن ابی طالب علیه السلام نزد ما آمد و ما گرد او حلقه زدیم. ایشان فرمود: «از من پرسش کنید پیش از آنکه مرا از دست دهید. در باره قرآن از من سؤال کنید؛ چرا که در قرآن، دانش اوّلین و آخرین است. قرآن برای هیچ گویندهای سخنی [ناگفته] باقی نگذاشته است و تأویل آن را جز خدا و استواران در دانش، کسی نمیداند و اینان، یک نفر نیستند. پیامبر خدا صلی الله علیه و اله یکی از ایشان بود که خداوند سبحان آن را به او آموخت و پیامبر خدا هم آن را به من آموخت و تأویل قرآن در فرزندان او تا روز قیامت، باقی خواهد ماند».
گفتنی است که این روایت، با مفروض دانستن انسانهایی که دانا به تأویل قرآن هستند، آنها را محدود و منحصر به بازماندگان از خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله دانسته است؛ کسانی که علم آنان از پیامبر اکرم سرچشمه میگیرد. این معنا ـ یعنی نفی برخی مدّعیان رسوخ در علم و اتّصاف اهل بیت پیامبر علیهم السّلام به این صفت خاص ـ در روایتی دیگر از امام علی علیه السلام نیز