47
تفسیر روایی جامع (۱)

خداوند فرموده است: (و تأویلش را جز خدا و راسخان در دانش، کسی نمی‏داند)؛ ما آن را می‏دانیم».

دانایان به تأویل

تأویل و تبیین باطن قرآن، معنایی دور از مفهوم ظاهری آن، امّا مرتبط با آن ارائه می‏نماید. این معنا معارض با معنای ظاهری نیست، امّا پی بردن به آن ـ دست کم در آیات متشابه ـ به دانشی ژرف و گسترده نیاز دارد؛ زیرا آیه هفتم سوره آل عمران آن را منحصر به خدا و یا محدود به راسخان در علم کرده است.۱ ما اگر حرف «واو» را در این آیه استینافیه بدانیم، آگاهی از تأویل، به خداوند منحصر می‏شود و اگر عاطفه بدانیم، انحصار آن از میان می‏رود و امّا محدودیتش به «راسخان در علم» ثابت می‏ماند. ظاهر برخی روایات، استینافی بودن «واو» است، مانند روایت امام علی علیه السلام:

۰.واعلَم أَنَّ الرَّاسِخِینَ فِی العِلمِ هُمُ الَّذِینَ أَغنَاهُم عَنِ اقتِحَامِ السُّدَدِ المَضرُوبَةِ دُونَ الغُیوبِ، الإِقرَارُ بِجُملَةِ مَا جَهِلُوا تَفسِیرَه مِنَ الغَیبِ المَحجُوبِ؛ فَمَدَحَ اللَّه تَعَالَى اعتِرَافَهُم بِالعَجزِ عَن تَنَاوُلِ مَا لَم یحِیطُوا بِه عِلماً؛ وسَمَّى تَرکَهُمُ التَّعَمُّقَ فِیمَا لَم یُکلِّفهُمُ البَحثَ عَن کنهِه رُسُوخاً.۲

۰.بدان که راسخان در دانش، کسانى‏اند که اقرار به [وجود] پاره‏ای رازهاى نهان که تفسیرش را نمی‏دانند، آنان را از نسنجیده درآمدن بر پرده‏هاى غیب، بى‏نیاز کرده است. خداوند متعال اعتراف آنان را به ناتوانى از نیل به آنچه بر آن احاطه و دانشى ندارند، ستوده و فرو نرفتن آنان را در آنچه مکلّف به کاویدن از نهانش نیستند، رسوخ نامیده است.

این روایت، اقرار به جهل و اعتراف به عجز از تفسیر غیبِ محجوب و پوشیده را «نشانه راسخان» می‏داند و رسوخ در علم را مفهومی سلبی به معنای خودداری از زیاده‏روی در

1.. (وَمَا یَعلَمُ تَأوِیلَهُ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱلرَّاسِخُونَ فِى ٱلعِلمِ...).

2.. نهج البلاغة: خطبۀ ۹۱.


تفسیر روایی جامع (۱)
46

نیاز به تأویل دارند، اثبات می‏کند؛ امّا وجود بطن و تأویل در آیات دیگر را نفی نمی‏کند. آیات محکم کتاب هم می‏توانند تأویل داشته باشند؛ بی آن‏که معنای ظاهری و استوار آن‏ها خدشه‏دار شود. اندکی پیش گذشت که ظاهر و باطن، معارض و مزاحم یکدیگر نیستند.

افزون بر این، چند روایت، همه قرآن را دارای ظهر و بطن و تأویل دانسته‏اند. پیامبر خدا صلی الله علیه و اله می‏فرماید:

۰.لَیسَ مِنَ القُرآنِ آیةٌ إلّا و لَها ظَهرٌ و بَطنٌ، و ما مِنهُ حَرفٌ إلّا و إنَّ لَهُ تأویلاً (وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱلرَّاسِخُونَ فِى ٱلْعِلْمِ).۱

۰.هیچ آیه‌ای از قرآن نیست مگر آن‌که ظاهری و باطنی دارد. هیچ حرفی از آن نیست مگر آن‌که تأویلی دارد (و تأویلش را جز خداوند و راسخان در علم نمی‌دانند).

در باره همین موضوع، از امام باقر علیه السلام سؤال شده و ایشان نیز بر عمومیت بطن و تأویل برای همه قرآن تأکید کرده است. فضیل بن یسار این پرسش و پاسخ را گزارش کرده است:

۰.سألتُ أبا جعفرَ علیه السلام عَن هذِهِ الرِّوایةِ:«مامِنَ القُرآنِ آیةٌ إلّا و لَها ظهرٌ وبطنٌ»، فَقالَ: «ظَهرُهُ تَنزیلُهُ وبطنُهُ تأویلُهُ. مِنهُ ما قَد مَضَى ومنهُ ما لَم یکُن. یَجری کما یَجری الشَّمسُ والقَمرُ. کلَّما جاءَ تأویلُ شیءٍ منهُ یکونُ عَلَى الأمواتِ کَما یکونُ عَلَى الأحیاءِ. قالَ اللّهُ: (وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱلرَّاسِخُونَ فِى ٱلْعِلْمِ)؛ نَحنُ نَعلمُهُ».۲

۰.از امام باقر علیه السلام در باره این روایت که «هیچ آیه‏ای از قرآن نیست مگر آن‏که ظاهری و باطنی دارد» پرسیدم. فرمود: «ظاهرش همان تنزیل آن است و باطنش تأویل آن‏ که چیزهایی از آن، قبلاً تحقّق یافته و چیزهایی از آن، هنوز تحقّق نیافته است. [همیشه] جاری است، همان گونه که خورشید و ماه جریان دارند. هر گاه تأویل چیزی از آن فرا رسد، برای مردگان، چنان خواهد بود که برای زندگان است.

1.. کتاب سلیم بن قیس: ج۲ ص۷۷۱. و برای روایات دیگر، ر.ک: شناخت‏نامۀ قرآن: ج۴ ص۱۹ (باب «قرآن، ظاهر و باطنی دارد»).

2.. بصائر الدرجات: ص۱۹۶.

  • نام منبع :
    تفسیر روایی جامع (۱)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36741
صفحه از 311
پرینت  ارسال به