45
تفسیر روایی جامع (۱)

است که تأویل‏های مخالف ظاهر آیات ارائه می‏کنند. اگر نتوانیم مخالفت این روایات را با قرآن حل و تبیین کنیم، آن گاه مشمول روایاتی می‏شوند که از انتساب سخن مخالف قرآن به اهل بیت علیهم السّلام پرهیز داده‏اند.۱

گستره تأویل

آیه هفتم سوره آل عمران۲ آیات قرآنی را به دو گونه محکم و متشابه، تقسیم می‌کند. بخشی از این آیه، وجود تأویل را برای قرآن اثبات می‌کند، اما مفسّران در دامنه آن اختلاف کرده‌اند. این اختلاف بر پایه تعیین مرجع ضمیر (تَأْوِیلِهِ) در آیه مزبور است. نظر مشهور آن است که به (مَا تَشَابَهَ مِنْهُ) یعنی «آیات متشابه» باز می‏گردد؛۳ امّا علامه طباطبایی بر این باور است که ضمیر به (ٱلْکِتَابَ) باز می‏گردد و از این رو، همه قرآن را دارای تأویل می‏داند.۴ در هر حال، وجود اجمالی آیاتی که دارای بطن و تأویل هستند، و صدور روایاتی که به تبیین و تأویل آن‏ها پرداخته‏اند، کافی است تا بخشی از این کتاب را به بحث تأویل اختصاص دهیم.

گفتنی است که حتّی اگر دیدگاه مشهور را بپذیریم، آیه مزبور، وجود آیات متشابهی را که

1.. برای آگاهی از مجموعه‏ای از این روایات، ر.ک: وضع و نقد حدیث: ص۲۳۶. و برای آگاهی از برخی ردّ تأویل‏های نابجا، ر.ک: بحار الأنوار: ج۲۴ ص۲۸۶ . ۹۹ و ص۲۹۹ ـ ۳۰۴ (نامۀ طولانی امام صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر در ردّ تأویل‏های غالیانه و نهی از کنایی دانستن واجبات و محرّمات دینی و تطبیق آن‏ها بر حبّ و بغض برخی افراد).

2.. (هُوَ ٱلَّذِى أَنزَلَ عَلَیکَ ٱلکِتَابَ مِنهُ ءَایَاتٌ مُّحکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِى قُلُوبِهِم زَیغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنهُ ٱبتِغَاءَ ٱلفِتنَةِ وَٱبتِغَاءَ تَأوِیلِهِ وَمَا یَعلَمُ تَأوِیلَهُ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱلرَّاسِخُونَ فِى ٱلعِلمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّن عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا ٱلأَلبَابِ).

3.. برای نمونه، ر.ک: مجمع البیان، الکشّاف، روح المعانی، مفاتیح الغیب، و التحریر و التنویر.

4.. المیزان فی تفسیر القرآن: ج۳ ص۲۷. البتّه تعریف علامه طباطبایی از تأویل، با آنچه ما ارائه کردیم، کاملاً متفاوت است. وی تأویل را از جنس حقایق غیر لفظی و خارجی می‏داند.


تفسیر روایی جامع (۱)
44

گفتنی است که ارتباط این دو معنا و نیز کاربرد گاه به گاه تأویل به جای تفسیر و تطبیق، پیچیدگی‏هایی را در فهم این اصطلاح قرآنی پدید آورده است. توجّه به این امر و دقّت در جداسازی هر یک از این کاربردها، می‏تواند از خلط آن‏ها پیش‏گیری کند.

ارتباط تفسیر و تأویل

با توجّه به معنایی که برای تأویل ارائه شد، می‏توان به همسوییِ تأویل و تفسیر در عرصه تبیین متن، پی برد. بر این پایه، معنای ظاهری و معنای تأویلیِ متن، همسو و هم‏جهت هستند و تنها می‏توانند متفاوت باشند و نه متعارض با یکدیگر. تفسیر، بخشی از رسالت رساندن معنا به مخاطب را بر عهده دارد و تأویل در ادامه آن، به تبیین مقصود نیمه پنهان و نمایاندنِ لایه درونیِ معنا می‏پردازد. به بیان دیگر، تفسیر، ظاهر را می‏نمایاند و تأویل، باطن‏ را. در تفسیر، نقش قرینه‏های متّصل و سیاقی، پر رنگ است؛ امّا در تأویل، نقش قرینه‏های منفصل که نیّت پدید آورنده متن را نمایان می‏کنند. مصداق روشن و بارز قرینه‏های منفصل، روایات اهل بیت علیهم السّلام است.

گفتنی است که همسوییِ تأویل و تفسیر را می‏توان برگرفته از سخنان اهل بیت علیهم السّلام به عنوان آگاهان از تأویل قرآن و آموزگاران آن دانست.۱ ایشان ظاهر و باطن قرآن را برون و درون یک چیز می‏دانند۲ و از این رو، پذیرش معنای باطنی را به انکار نکردن ظاهر و مخالفت ننمودن با معنای ظاهری آیه گره زده‏اند.۳ نتیجه این سخن، درنگ در باره احادیثی

1.. ر.ک: الکافی: ج۷ ص۴۴۲ ح۱۵؛ بصائر الدرجات: ص۲۱۵ ح۳؛ شواهد التنزیل: ج۱ ص۳۹ ح۲۸؛ نهج البلاغة: خطبۀ ۱۴۷ و حکمت ۴۳۲ ؛ تأویل الآیات الظاهرة: ج۲ ص۵۵ ح۱۰.

2.. فُضیل بن یسار می‏گوید: از امام باقر علیه السلام در بارۀ این روایت پرسیدم: «ما مِنَ القُرآنِ آیةٌ إلّا وَ لَها ظهرٌ و بطنٌ؛ هیچ آیه‌ای از قرآن نیست مگر آن‌که ظاهر و باطنی دارد». فرمود: «ظَهرُه تَنزیلُه و بَطنُه تَأویلُهُ؛ ظاهر قرآن، تنزیل آن است و باطنش تأویل آن». بصائر الدرجات: ص۲۱۶ ح۷. نیز رک : تفسیر العیّاشی: ج۱ ص۱۱ ح۵.

3.. ر.ک: بصائر الدرجات: ص۵۳۶ ـ ۵۳۷ (باب ۲۱ ـ بابٌ فیه شرح أمور النبی و الأئمّة علیهم السّلام ح۵)؛ بحار الأنوار: ج۶۹ ص۹۷ (باب ۹۸ ـ الکفر و لوازمه و آثاره ح۱۳). طبق این حدیث، امام صادق علیه السلام به هیثم تمیمی فرمود: «یا هَیثَمُ التَّمِیمِی إِنَّ قَوماً آمَنُوا بِالظَّاهِرِ وَ کفَرُوا بِالبَاطِنِ فَلَم ینفَعهُم شَی‏ءٌ وَ جَاءَ قَومٌ مِن بَعدِهِم فَآمَنُوا بِالبَاطِنِ (( وَ کفَرُوا بِالظَّاهِرِ فَلَم ینفَعهُم ذَلِکَ شَیئاً وَ لَا إِیمَانَ بِظَاهِرٍ [إِلَّا بِبَاطِنٍ] وَ لَا بِبَاطِنٍ إِلَّا بِظَاهِرٍ؛ ای هیثم! گروهی به ظاهر گرویدند و باطن را انکار کردند، پس سودی نصیبشان نشد. پس از آنان گروهی دیگر آمدند که به باطن گرویدند و ظاهر را انکار کردند و آنان نیز بهره‏ای از این کار نبردند. هیچ ایمانی به ظاهر، [درست] نیست مگر این‏که همراه با ایمان به باطن باشد و هیچ ایمانی به باطن هم نیست مگر آن‏که ایمان به ظاهر هم باشد».

  • نام منبع :
    تفسیر روایی جامع (۱)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36242
صفحه از 311
پرینت  ارسال به