خود را این افراد قرار داده است. او گفتههای مستند به پیامبر صلی الله علیه و اله و صحابه و تابعیان را میآورد و از این رو، دامنه و گستره اقوال و اختلافها، محدود میشود. بنا بر این، مخاطبان کتاب، کسانی هستند که فارغ از بحثهای ادبی، لغوی، کلامی و فلسفی، تنها برای دانستن نظر پیامبر علیه السلام و صحابه ایشان در باره آیات قرآن، به این تفسیر روی میآورند.
اعتبار مطالب
سیوطی تنها یک مفسّر نیست. او یک محدّث هم هست و میداند که چه روایتی را بیاورد و کدام یک را نیاورد. او همچنین میداند که باید سند و منبع حدیث را به مخاطب خود بشناساند؛ امّا از یک سو، با محدودیت حجم کتاب رو به رو است و از سوی دیگر نمیتواند احادیث کتاب را به صورت مرسل و رها بیاورد. بر همین پایه، مینویسد:
۰.از کتاب ترجمان القرآن، این مختصر را بیرون کشیدم و تنها متن خبر را بدون سند آوردم؛ امّا در اوّل هر خبر، منبع آن را ذکر کردهام و نام کتاب معتبری که روایت را از آن نقل میکنم، آوردهام.۱
سیوطی با این کار، مخاطب را به آسانی با منبع اصلی روایت مرتبط میکند و راه را برای داوری او میگشاید. برای نمونه، به هنگام ذکر اهمّیت سوره حمد، مینویسد:
۰.واحدی در کتاب اسباب النزول و ثعلبی در تفسیر خود، از علی که خدا از او خشنود باد ـ نقل کردهاند که فرمود: «سوره فاتحة الکتاب، در مکّه نازل شد و از گنجینههای زیر عرش الهی آمد».۲
کار دیگر سیوطی این است که پس از ذکر اقوال مختلف و آوردن روایات متعدّد در ذیل برخی آیات، به نقد آنها نیز اقدام میکند و گاه قضاوت محدّثان بزرگ را در باره آن احادیث میآورد. برای نمونه آورده است: «ابن جریر طبری با سندی ضعیف، از ابن عبّاس چنین نقل کرده است...».۳