است. وی در حدیث و رجال، شاگرد مزّی و ذهبی و در تفسیر، شاگرد ابن تیمیه و پیرو شیوه وی بود. گواه این امر، همسانیِ سخن او در بیان بهترین شیوه تفسیری با سخن ابن تیمیه در نوشتهاش به نام مقدّمة فی اصول التفسیر است.۱
ابن کثیر در تفسیر آیه، از سیاق متنی استفاده میکند و به اختلاف قرائتها و مباحث ادبی و لغت هم توجّه دارد. این شیوه در کنار بهرهگیریِ گسترده از احادیث تفسیری و سخن صحابیان و اجماع تابعیان،۲ تفسیر او را به یک تفسیر روایی ـ اجتهادی، نزدیک کرده است. وی اسناد حدود یک سوم روایات۳ موجود در تفسیرش را آورده و بسیاری از راویان موجود در آنها را نیز بررسی کرده است. ابن کثیر گاهی به نقد روایات پرداخته و برخی از روایات اسرائیلی مانند افسانه غرانیق را رد نموده است. وی در مسائل فقهی و تاریخی نیز اجتهادهایی از خود نشان داده است. این تفسیر نیز آسیبهایی دارد که در بخش آسیبشناسی بررسی میشود.
۴. الکشف و البیان عن تفسیر القرآن
یکی دیگر از تفاسیر روایی اهل سنّت، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن است که به اعتبار نویسندهاش ابو اسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری (م۴۲۸ق)، به تفسیر ثعلبی مشهور شده است. نیشابور مفسّران دیگری نیز پرورده است که از آن جمله شاگرد ثعلبی ـ ابوالحسن واحدی (م۴۶۸ق) مؤلّف کتاب مشهور أسباب النزول است. واحدی سه تفسیر نیز نوشته که مهمترین و ماندگارترینِ آنها تفسیر رواییِ الوسیط است.
تفسیر ثعلبی، تفسیری نسبتاً بزرگ در ده جلد است که بخشی از آن، چند سال پیش