روایات غیر ناظر به تبیین قرآن است. ابن ابی حاتم انگیزه و شیوه خود را در مقدّمه کوتاهش چنین بیان کرده است:
۰.گروهی برادران ایمانی از من خواستند که تفسیر قرآن را به اختصار و با صحیحترین سندها و حذف طریقها و شواهد و روایات و سبب نزول سورهها عرضه کنم. همچنین، تنها به تفسیر بپردازم و تفسیر آیات را چنان دنبال کنم که حرفی از قرآن را اگر تفسیری دارد، رها نکنم و آن را بیان کنم. من نیز درخواست آنان را پذیرفتم… هر گاه تفسیری را از پیامبر صلی الله علیه و اله یافتم، آن را از صحابه نیاوردم و اگر تفسیر را نزد صحابه یافتم، در صورتی که همگی همداستان بودند، تفسیر را با صحیحترین سند از ارجمندترین آنان نقل کردم و موافقان آنان را با حذف سند، نام بردم. در صورتی که همرأی نبودند، اختلاف آنان را بیان کردم و برای هر دسته، سند آوردم و موافقان آنان را با حذف سند نام بردم. امّا اگر تفسیر را از هیچ یک از صحابه نیافته باشم، بلکه از تابعیان یافته باشم، در گزارش آرای آنان مانند آنچه در باره صحابه گفتم، عمل کردهام. همچنین در باره اتباع تابعین و اتباع اتباع نیز به همین گونه رفتار کردهام.۱
این تفسیر، از روایات اسرائیلی مانند قصّه هاروت و ماروت تهی نیست و به برخی از آسیبهای روش تفسیر رواییِ محض دچار است که در بخش آسیبشناسی، به آنها میپردازیم.
۳. تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)
دومین کتاب نامور به تفسیر القرآن العظیم، مشهور به تفسیر ابن کثیر، نوشته ابو الفداء، اسماعیل بن عمر بن کثیر، از مفسّران و محدّثان و مورّخان قرن هشتم هجری است. وی در حدود سال ۷۰۰ هجری قمری در یکی از روستاهای بُصریٰ در سوریه کنونی به دنیا آمد و در سال ۷۷۴ ق. از دنیا رفت. کتاب تاریخی البدایة و النهایة از آثار معروف این مؤلّف پرکار