271
تفسیر روایی جامع (۱)

مطالبی را از تفسیر القمی آورده است.۱ بحرانی کم‏تر حدیثی را تقطیع کرده و از این رو، بسیاری از قرینه‏ها را گزارش کرده است. او همچنین اسناد روایات را آورده و این کار او، راه را برای بررسی سندی آسان‏تر کرده است. امّا این دو کار، در کنارِ آوردن روایاتی که ارتباط اندکی با آیه دارند و کمکی به تبیین آن نمی‏کنند، حجم البرهان را افزایش داده است. بیش‏تر روایات این تفسیر، از معصومان علیهم السّلام است و از این نظر، برتریِ روشنی بر تفاسیر اهل سنّت دارد؛ امّا منابع و نیز محتوای برخی از روایات آن، ضعیف و سست است. با این همه، بسیاری از روایات تفسیر البرهان قابل استفاده است و می‏توان به آن‏ها مراجعه کرد و بهره برد. در مقدّمه بلند این تفسیر، روایات فراوان آمده که ذیل موضوعات متنوّعی مانند «نخستین و آخرین سوره نازل شده»، «محکم و متشابه»، «تفسیر به رأی» و «ردّ خبر مخالف قرآن»، دسته‏بندی و گزارش شده‏اند.

۳. تفسیر نور الثقلین

تفسیر نور الثَقَلَیْن یا نور الثِقْلین۲ نوشته عبد العلی بن جمعه عروسی حُوَیزی،۳ با نام و شیوه‏ای برگرفته از حدیث گران‏سنگ «ثقلین»۴ از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است. حویزی در شیراز پرورش یافت و در همان جا دانش‏های دینی را فرا گرفت و به سال ۱۱۱۲ ق. در گذشت. وی با فیض کاشانی، سید هاشم بحرانی، علامه مجلسی و شیخ حرّ عاملی، مؤلّفان جوامع تفسیری و روایی شیعه معاصر بوده است. شیخ حرّ او را عالمی پرهیزکار، محدّثی ثقه، ادیب و جامع علوم خوانده، تفسیرش را ستوده و نسخه‏ای از آن تهیّه کرده است.۵

1.. بحرانی این تفسیر را منسوب به امام صادق علیه السلام دانسته است. البرهان: ج۱ ص۷۳.

2.. برای بررسی دو نوع قرائت، ر.ک: محاضرات فی الاعتقادات: ج۱ ص۱۷۹ ـ ۱۸۰.

3.. تعبیر «حُوَیزی» منسوب به هویزه در استان خوزستان است که از دیرباز، با «حاء» نوشته می‌شده است؛ امّا از سال ۱۳۱۴ش. و در پی مصوّبۀ هیئت وزیران، املای «هویزه» رسمیت یافت. ر.ک: فرهنگ معین: مدخل «هویزه». (ویراستار)

4.. بصائر الدرجات: ص۴۳۳؛ الأمالی، صدوق: ص۵۰۰؛ کمال الدین: ص۲۳۴؛ مسند أحمد: ج۳ ص۱۴؛ سنن الترمذی: ج۵ ص۳۲۹؛ سنن الدارمی: ج۲ ص۴۳۲.

5.. أمل الآمل: ج۲ ص۱۵۴ شمارۀ ۴۴۹.


تفسیر روایی جامع (۱)
270

روایات ناظر به فضایل و خواصّ سوره، مکّی و مدنی بودنِ آیه و سوره و نیز روایات تفسیری و تأویلی را از تفسیرهای روایی متقدّم و نیز منابع حدیث شیعه یافته و نقل کرده است.۱ از این رو، کتاب وی تفسیری جامع و گسترده است که حتّی با وجود دو جامع تفسیری دیگر ـ یعنی تفسیر الصافی و تفسیر نور الثقلین ـ، همچنان یکی از منابع مهمّ تفسیر روایی به شمار می‏رود و به آن نیازمندیم. روایات متعدّد در البرهان وجود دارد که در تفسیر الصافی و تفسیر نور الثقلین مشاهده نمی‏شود.۲ میان تفسیر البرهان و تفسیر نور الثقلین حویزی، با وجود اشتراک‏ها و تشابهات بسیار، رابطه «عموم و خصوص من وجه» است؛ یعنی در هر یک، روایاتی هست که در دیگری نیست.۳

مؤلّف البرهان کوشیده تا با جمع روایات مختلف، ابهام برخی روایات را به کمک روایات دیگر، برطرف نماید.۴ او همچنین در ذیل برخی از آیات که نتوانسته حدیثی بیابد،

1.. بحرانی در مقدّمۀ کتابش از این منابع نام برده است. ر.ک: البرهان: ج۱ ص۷۰.

2.. برای نمونه، این روایت در دو تفسیر الصافی و تفسیر نور الثقلین گزارش نشده‏ است: روایتی از امام صادق علیه السلام در ذیل آیۀ نخست سورۀ حمد که استغراق «ال» را در «الحمد للّه» نشان می‌دهد: فَقَدَ أبی بَغلةً لَه، فقال: «إن رَدَّها اللّهُ علَیَّ لأحمَدَنَّهُ بِمَحامِدَ یَرضاها». فَما لَبِثَ أن أُتیَ بِها بِسَرجِها ولِجامِها فلَمّا استَوی عَلیها و ضمّ إلیه ثیابَه، رَفَعَ رَأسَهُ إلی السَّماءِ وَ قال: «الحَمدُ لِلّهِ»، وَ لَم یزِد. ثُمَّ قال: «ما تَرکتُ و لا أَبقَیتُ شیئاً، جَعَلتُ جَمیعَ أنواعِ المَحامِدِ لِلّهِ عَزَّ و جَلَّ، فَما مِن حَمدٍ إلّا وَ هُوَ داخلٌ فیما قُلتُ» . پدرم استرش را گم کرد. پس گفت: «اگر خداوند آن را به من باز گردانَد، او را به ستایش‌هایی خواهم ستود که خود می‌پسندد». طولی نکشید که استر را با زین و افسارش برای امام علیه السلام آوردند. هنگامی که امام بر آن قرار گرفت و لباسش را جمع کرد، سرش را رو به آسمان کرد و گفت: «الحَمدُ لِلّه» و چیز دیگری نیفزود. سپس فرمود: «چیزی را فرو ننهادم و همۀ گونه‌های حمد را برای خدای عزیز جلیل به جا آوردم. هیچ حمدی نیست جز آن‌که در درون آنچه گفتم، هست». (البرهان فی تفسیر القرآن: ج‏۱ ص۱۰۶).

3.. نمونه‏های این تفاوت را می‏توان در روایات ناظر به سورۀ توحید، آیات ۱۵ تا ۱۷ سورۀ آل عمران و آیۀ دوم سورۀ نساء یافت.

4.. برای نمونه، پس از نقل ‏گزارش ناظر به عبارت (بَعُوضَةً فَما فَوقَها) در آیۀ ۲۶ سورۀ بقره، روایتی می‏آورد که نادرستی نقل و مضمون منکَر و غیر قابل قبول آن را تبیین می‏کند (البرهان فی تفسیر القرآن: ج۱ ص۱۶۰). نیز ر.ک: روایات ذیل آیۀ ۱۱۰ سورۀ یوسف: (حَتَّى إِذَا استَیأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُم قَد کُذِبُوا…). (البرهان: ج۱ ص۲۷۶).

  • نام منبع :
    تفسیر روایی جامع (۱)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36146
صفحه از 311
پرینت  ارسال به