253
تفسیر روایی جامع (۱)

غریب و دور از ذهن دارند و گاه مخالف با مقبولات تاریخی و دیگر مسلّمات‏اند (مانند روایت حاکی از مخاصمه حجّاج با مختار ثقفی که مشتمل بر چند مطلب غریب و ناسازگار با تاریخ است).۱ دسته سوم نیز ـ که بیش‌ترِ روایات کتاب، از این دسته‌اند ـ نه مانند دسته نخست، قرینه‏ای موافق همراهی‌شان می‏کند و نه مشتمل بر مطالب نامقبول‏اند.

بر این پایه و با توجّه به شیوه پیشنهاد شده در استفاده از احادیث ضعیف السند،۲ روایات موجود در این کتاب را به سادگی و بدون تحقیق، به اهل بیت علیهم السّلام نسبت نمی‏دهیم؛ بلکه با یاری گرفتن از فنّ تخریج، منابع دیگر را برای مستند کردن آن‏ها می‏کاویم و در صورتِ یافتن قرینه‏های صدوری و مضمونی، روایاتِ اعتبار یافته را در فرایند تفسیر به کار می‏بریم.

۲. تفسیر القمی

علی بن ابراهیم بن هاشم قمی (زنده در ۳۰۷ق)، از عالمان بزرگ شیعه در عصر غیبت صغرا است. او از فقیهان و محدّثان بزرگ حوزه قم بوده و چنان مورد اعتماد و گسترده دانش بوده که کلینی حدود نیمی از احادیث الکافی را از طریق او نقل کرده است.۳ نجاشی وی را به صراحت توثیق کرده و او را «ثبت، معتمد و صحیح المذهب» دانسته است.۴ نجاشی همچنین به هنگام شمارش تألیفات علی بن ابراهیم، نخست از کتاب التفسیر او نام برده و

1.. ر.ک: التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: ص۵۴۸ ـ ۵۵۳.

2.. ر.ک: درس ۷.

3.. ر.ک: دانش‏نامۀ جهان اسلام: ج۷ ص۷۰۰ مدخل «تفسیر علی بن ابراهیم قمی»، سیّد محمّد جواد شبیری؛ فرهنگ کتب حدیثی شیعه، محمود مدنی بجستانی: ج۱ ص۲۲۶؛ کیهان اندیشه، شمارۀ ۳۲، مهر و آبان ۱۳۶۹: «پژوهشی پیرامون تفسیر قمی»، موسوی؛ علی ‏بن ابراهیم و تفسیر قمی، زهرا آشیان.

4.. رجال النجاشی: ص۲۶۰ ش ۶۸۰.


تفسیر روایی جامع (۱)
252

را نادیده گرفت؛ امّا مشکل اصلی، دو راوی اصلی احادیث این کتاب‏اند که راهی برای توثیق آن‏ها در دست نیست و از این رو، درجه اعتبار کتاب از این ناحیه مبهم می‏شود.

در سایه همین تردید‏ها است که برخی از عالمان، بر این تفسیر تاخته و برخی دیگر به گونه اجمالی بر آن اعتماد نموده‏اند.۱ بررسی مضمونیِ احادیث موجود در کتاب نیز این تردید را نمی‏زُداید؛ زیرا روایات کتاب، از جهت اعتبار و اتقان محتوا یکسان نیستند. برخی از روایات کتاب، در پرتو محتوای درست‌شان و نیز قرینه‏های تأیید کننده، از اعتبار مضمونی برخوردارند. روایت‏هایی که گزارش‏های ناسازگار با جایگاه پیامبران و عصمت فرشتگان را نفی می‏کند، از این دسته‌اند.۲ برخی دیگر از احادیث، به عکس دسته نخست، مطالبی

1.. برای آگاهی از نام این عالمان و برخی از دلایل ایشان، ر.ک: تاریخ تفسیر قرآن، بابایی: ص۲۷۳ ـ ۲۷۵. بابایی همچنین به نقل از الذریعة، برخی از رساله‏های قدیمی در این باره را گزارش کرده است (همان: ص۲۷۸).

2.. برای نمونه، بنگرید به این حدیث در ذیل آیۀ ۲۶ سورۀ بقره: «قیلَ للباقرِ علیه السلام: فإنّ بَعضَ مَن یَنتَحِلُّ مُوالاتَکُم یَزعَمُ أنَّ (البَعوضَةَ) علیٌّ علیه السلام و أنّ (ما فَوقَها) ـ و هو الذُّباب ـ مُحمّدٌ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و اله. فقالَ الباقِرُ علیه السلام: سَمِعَ هؤلاء شَیئًا [و] لَم یَضَعوهُ عَلَى وَجهِه. إنّما کانَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و اله قاعدًا ذاتَ یَومٍ هُو و عَلیٌّ علیه السلام إذ سَمِعَ قائلاً یقولُ: "ما شاءَ اللّهِ و شاءَ مُحمّدٌ"، و سَمِعَ آخرَ یقولُ: "ما شاءَ اللّهُ، و شاءَ عَلیٌّ". فقال رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و اله: لا تَقرَنوا مُحمّدًا و [لا] عَلیّاً بِاللّهِ  عز و جل و لکِن قولوا: "ما شاءَ اللّهُ ثُمَّ شاءَ مُحمّدٌ ما شاءَ اللّهُ ثُمَّ شاءَ عَلیٌّ". إنَّ مَشیةَ اللّهِ هی القاهِرةُ الَّتی لا تَساوى، و لا تَکافَأ و لا تَدانى. و ما مُحمّدٌ رَسول اللّهِ فی اللّهِ و فی قُدرتِهِ إلّٰا کَذُبابَةٍ تَطیرُ فی هذهِ المَمالِکِ الواسِعَةِ. و ما عَلیٌ علیه السلام فی اللّهِ و فی قُدرتِهِ إلّا کَبَعوضَةٍ فی جُملَةٍ هذهِ المِمالِکِ . مَعَ أنَّ فضلَ اللّهِ تَعالى عَلَى مُحمّدٍ و عَلیٍّ هُو الفضلُ الَّذی لا یَفی بهِ فَضلُهُ عَلَى جَمیعِ خَلقِهِ مِن أَوَّلِ الدَّهرِ إلى آخِرِهِ. هذا ما قالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و اله فی ذِکرِ الذُّبابِ و البَعوضَةِ فی هذا المکانِ فَلا یَدخُلُ فی قَولِهِ: (إِنَّ اللَّهَ لا یَستَحیی‏ أَن یَضرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوقَها)».یعنی: به امام باقر علیه السلام گفته شد: «برخى از کسانى که مدّعى ولایت شما هستند، گمان مى‏کنند ‏(بَعُوضَة) به معنای پشه، حضرت على علیه السلام است و (فَما فَوقَها) یعنی مگس و منظور از آن، رسول خدا صلی الله علیه و اله است»! امام باقر علیه السلام فرمود: آنان ‏چیزى را شنیده‏اند، ولى آن را بر وجه درستش نفهمیده‏اند. جز این نبوده است که روزى ‏رسول خدا صلی الله علیه و اله با على علیه السلام نشسته بود. در آن هنگام، شنید که کسى مى‏گوید: «آنچه خدا بخواهد و محمّد صلی الله علیه و اله بخواهد» و شنید دیگرى مى‏گوید: «آنچه خدا بخواهد و على علیه السلام بخواهد». رسول خدا صلی الله علیه و اله در این هنگام فرمودند: «محمّد و على را قرین خداى عزّ و جلّ قرار ندهید، لکن بگویید: "اگر خدا بخواهد، سپس محمّد خواست خدا را بخواهد، و سپس على بخواهد"؛ زیرا مشیّت خدا، مشیّت قاهره‏اى ‏است که‏ با مشیّت غیر او، مساوى و برابر و نزدیک نیست. محمّد رسول خدا، در برابر خدا و قدرت او جز مانند مگسى که در این جهان‌های گسترده پرواز مى‏کند نیست، و على در برابر خدا و قدرتش جز مانند پشه‏اى در مجموعۀ این جهان‌ها (( نیست. افزون بر این، فزون‏بخشی خداوند به محمّد و علی، فضلی است [بس بزرگ، چندان] که فضل خداوند به همۀ آفریدگانش از آغاز تا پایان روزگار، به پای آن نمی‏رسد». این است آنچه رسول خدا صلی الله علیه و اله در بارۀ ذباب (مگس) و بعوضه (پشه)، در این مورد فرمود و این هیچ ربطی به آیۀ (إِنَّ اللَّهَ لا یَستَحیی‏...) ندارد. (التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: ص۲۰۹ ـ ۲۱۰. نیز، ر.ک: روایت ذیل آیۀ ۱۰۲ سورۀ بقره در بارۀ هاروت و ماروت).

  • نام منبع :
    تفسیر روایی جامع (۱)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36735
صفحه از 311
پرینت  ارسال به