درآمد
در عصر حضور اهل بیت علیهم السّلام، راویان و مفسّران میتوانستند پرسشهای قرآنیِ خود را مستقیم و یا با واسطه استادان خود، از ایشان بپرسند و پاسخ آن را بدون هیچ دغدغه ذهنی، در فرایند فهم خود از قرآن وارد کنند. با آغاز عصر غیبت، زمینه این ارتباط بسیار کم شد و تکیهگاه مفسّران، بیشتر، منابع مکتوبی گشت که این گفت و گوها و روایات را ثبت و گردآوری کرده بودند. این روایات، گاه در تکنگاریهای مرتبط با تفسیر قرآن۱ و بیشتر در مجموعههای حدیثی یافت میشدند؛ منابع گسترده و گاه پراکندهای که لزوم مراجعه به آنها را در جای خود نشان دادیم.۲ در آن جا گفتیم که در شیوه جدید تفسیر روایی، نیاز است همه منابع حدیثی را به صورت کامل در نظر داشته باشیم و منابع خود را به چند مأخذ موجود و محدود تفسیر روایی، منحصر نکنیم. این بدان معنا است که برای پژوهشهای قرآنیِ مستند به حدیث و نزدیک شدن به تفسیر واقعی اهل بیت علیهم السّلام، باید همه منابع حدیثی نیز شناسایی و اعتبارسنجی شوند تا از هر یک به تناسب و در خور محتوا و جایگاه خود، استفاده شود. روشن است که چنین کار بزرگ و گستردهای، فراتر از توان یک تن و نیز مسئولیت این کتاب است. از این رو، در این جا تنها به بررسی منابع مکتوبی میپردازیم که همّت اصلی مؤلّفانشان گردآوری روایات ناظر به قرآن بوده است. این بررسی، بسیار مختصر و به شیوه توصیفی ـ گزارشی است؛ زیرا همه این منابع به صورت تفصیلی واکاوی و در کتابها و