نهادن این کاربردها، ما را به همان نتیجهای میرسانَد که یک لغتدان کهن را به معنای لغت میرسانْد. عالم لغتدان، در دوره تدوین کتب اصلی لغت نیز، واژه را در عرصه زندگی و نیز شعر و ادب معاصر خویش میکاوید و با کنار هم نهادن استعمالات آن، به معنای مشترک و نهفته در دل لغت میرسید.۱ به سخن دیگر، متون کهن، به شرط درستی و اعتبار، میتوانند جانشین استعمال شفاهی و مستقیم عرب شوند.۲
ما میتوانیم با یافتن متون اصیل و کهن ادبی که واژه مورد نظر را به کار بردهاند، به گونه مستقیم و بدون واسطهگریِ لغویان، به معنای نهفته در بطن واژه برسیم. وجود معجمهای لفظی به صورت مکتوب و نیز پردازشهای رایانهای، این امکان را در روزگار ما فراهم آورده است تا در فرصتی اندک، انبوهی از کاربردهای یک واژه و همخانوادههای آن را بیابیم و معنای اصلی و مشترک آنها را استخراج کنیم.
به عبارت دیگر، باید از مسیر گردآوری کاربردها، به معنای وضع شده یا مفهوم لغت در عصر نزول قرآن و صدور حدیث برسیم تا بتوانیم متن را همان گونه که منظور گوینده بوده است، در یابیم و فهمی همانند فهمِ مخاطبان بیابیم. این، همان دستیابی به گوهر معنایی و به اصطلاح امروزین، «هسته معنایی» است؛ معنایی که چون جانی واحد، در پیکر هر یک از کاربردهای گونهگون آن مادّه جریان دارد.
این پیگیری، در دایره شعر و ادبْ خلاصه نمیشود و استعمالات عرفیِ صحیح و کهن را نیز در بر میگیرد. این کاربردها در لابهلای متون باقیمانده از صدر اسلام و قرون نخستین