نشان دهد و به ما بفهماند که برای چه منظورهایی به کار رفته و برای رساندن کدامین معانی استخدام شده است؛ خواه این کاربردها و معانی، از آغاز وضع شده و به اصطلاح، معانی اصلی و حقیقی باشند، یا به وسیله ادیبان و علاقهمندان به زیباییها و آرایههای کلامی، به صورت مجاز و کنایه و استعاره به کار رفته باشند.
لغویان وظیفه اصلی خود را ساختن پل ارتباطی میان مخاطب و سخن میدانند و در پیِ یافتن معنای نخستین واژه و تمایز میان آن با دیگر معانیِ واژه (پس از تغییر) نیستند و تعهّدی به ارائه تفاوتهای ریز واژههای مترادف ندارند. ایشان حتّی جداسازی معنای مَجازی و حقیقی را نیز به عهده نمیگیرند.۱ افزون بر این، کتب لغت عمومی ـ و نه تخصّصی ـ، از تمایز معنای اصطلاحی و حقیقی نیز گزارش نمیدهند.
بر این پایه، قول لغتدانان به تنهایی، حجّت نیست و تنها در صورت همراهی با قرائن دیگر و حصول اطمینان، اعتبار مییابد.۲ نتیجه آنکه: پژوهشگر برای کشف معنای اصلی با همه حدّ و مرزهای آن یا معنای واژه در عصر نزول قرآن، باید خود به طور مستقیم به منابع در دسترس، مراجعه کند و در پیِ یک کوشش فراگیر، به معنای اصلی و مطلوب خود برسد. این منابع، هنوز موجودند و به زودی آنها را بر میشمریم. تنها منبع غیر قابل دسترس، استعمالات شفاهی و روزمرّه عرب معاصر نزول قرآن است که تنها راه رسیدن به آن، اعتماد به دیوانها و کتابهای لغت است. از این رو، ابتدا واژه را در کتابهای لغت میکاویم و به بیشترِ کتابهای لغت عربی ـ به ویژه کتابهای کهن و مهمّ آن ـ مراجعه میکنیم؛ ولی به آنها بسنده نمیکنیم و منابع دیگر را نیز مورد استفاده قرار میدهیم.