این روایت، تنها در منابع غیر مشهور و یا بدون سند اهل سنّت نقل شده و از این رو، از جهت سندی ضعیف است؛ امّا میتوان آن را تحلیل کرد و سپس با این آیه ارتباط داد:
۰.(کَلَّا بَل رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکسِبُونَ.۱
۰.نه چنین است، بلکه آنچه مرتکب میشدند، بر دلهایشان زنگار نشانده است).
به این شکل، روایت مزبور، همسو با قرآن شمرده میشود و مضمونش به وسیله آن، تأیید میگردد. البته روایتهایی از منابع شیعی را نیز میتوان مؤیّد این مضمون شمرد.۲
دستآورد مهم و ارزشمند این نگاه، آن است که روایات را به قرآن پیوند میدهد و بدین سان، حتّی روایات فاقد سند و یا ضعیف السند نیز ما را به فهمی از آیات میرسانند که با تحلیل دقیق محتوایشان، قابل تصدیق و پذیرش است. از این رو، متن آیه به عنوان قرینه و پشتوانه معنایی، این دسته از روایات را تقویت و قابل استناد و استفاده میکند.
چکیده
دستیابی به شیوه تعامل صحیح با روایات تفسیریِ ضعیف السند، ثمربخشتر از بررسی حجّیت روایات تفسیریِ معتبر السند است. دلیل این نکته، فراوانیِ نسبیِ روایات ضعیف السند است.
تا قرن هفتم هجری، روایات به دو دسته «معتبر» و «نامعتبر» تقسیم میشدند. روایاتی که در کتابهای شناخته شده و با سندهای مقبول بودند و یا قرینههایی بر صدور آنها و درستیِ مضمونشان گواهی میداد، صحیح و معتبر، و باقی روایات، ضعیف و نامعتبر شمرده میشدند.