حدیث نیست. چه بسا سند حدیثی از دیدگاه یک عالم رجالشناس، ضعیف باشد؛ امّا دلیلی بر جعل آن وجود نداشته باشد. بسی محتمل است که حدیثی با سند ضعیف، نه تنها ساختگی نباشد، بلکه واقعاً از معصوم صادر شده باشد؛ ولی ما طریق قابل اعتمادی به آن نداریم. دلیل این امر آن است که وصف «ضعیف» ـ بر خلاف صحیح و موثّق و حسن ـ یک عنوان ایجابی نیست، بلکه یک عنوان سلبی است؛ به این معنا که هر حدیثی که صحیح، حسن یا موثّق نباشد، ضعیف است. به دیگر بیان، وصف ضعیف در ارتباط با سند، نشاندهنده خصوصیتی معیّن نیست که با اثبات آن، حدیثی را ضعیف تلقّی کنیم. حدیثی ضعیف است که ویژگیهای سه گونه دیگر را نداشته باشد و لازم نیست راویانش دروغگو و حدیثساز باشند یا مضمون آن ساختگی باشد.
به بیان فنّی، ضعف راوی به دلیل ناآگاهی ما از حال او، موجب ضعف سند و محتوا در عالم ثبوت و به طور حقیقی نمیشود؛ زیرا ممکن است راویِ بزرگ و راستگویی، ناشناخته مانده باشد و یا آن قدر سرشناس بوده که نیازی به توثیق صریح و رسمی نداشته است. گاهی نیز ضعف سند، از انقطاع یا اشتراک۱ افراد واقع در سند، حاصل آمده است؛ آسیبی که در جریان استنساخ و نقل، رخ میدهد و گاه به آسانی و گاه با تلاشهای رجالشناسانه، قابل رفع است. همه این حالات، با صحّت احتمالی و واقعی سند، سازگار است.
شاید گفته شود که صحّت احتمالی سند، فایدهای ندارد. در پاسخ میگوییم: بر مبنای سیره عقلا در قبول خبر، اصل در اعتماد به خبر، حصول اطمینان است. از این رو، اگر روایتی که سندی ضعیف دارد امّا جعلی بودن آن ثابت نیست، بتواند با همراهی چند روایت ضعیف السند دیگر، برای ما شهرت و یا استفاضه روایی بسازد و اطمینان بیاورد، از دیدگاه عقلا قابل اعتماد میشود. بر این پایه، اگر تعداد قابل اعتنایی روایت ضعیف السند، قدر مشترکی داشته باشند، میتوان بر آن تکیه کرد؛ به شرط آنکه این مضمون مشترک، با