روایات تفسیری، اثر شرعی نیابیم و یا آن را جزو موضوعات خارجی به شمار آوریم، ممکن است این دو بزرگوار را نیز در این جرگه در آوریم و پیرو دیدگاه عدم اعتبار بشماریم.
نقد دیدگاه عدم اعتبار
نخست، این نکته مقبول است که خبر معتبر السند، موجب معرفت مطلق نسبت به واقع نیست؛ امّا موجب معرفت نسبی هست؛ معرفتی که میتواند در پرتو قرینهها تقویت شود، خطاهای احتمالیاش نفی گردد و گاه به معرفت اطمینانی بینجامد و در تبیین مدلولات قرآنی و مراد الهی، کاربرد داشته باشد.
گفتنی است که موارد بسیاری از تفسیر و تبیین قرآن، از موضوعات جزئی و خارجی به شمار میآیند؛ ولی بخش بزرگی از همین موارد، از زمره آن دسته موضوعات خارجی است که پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السّلام به آنها نظر داشته و با تبیین برخی جزئیات، به آنها پرداختهاند. از این رو، موارد فراوانی از تفسیرها و تبیینها ـ مانند معنای مسافر و مقیم ـ میتوانند مشمول جعل و اعتبار شرعی بشوند. افزون بر این، معتبر کردن روایات تفسیری، اثر شرعی هم دارد و ما این مطلب را در تبیین نظریه سوم، توضیح خواهیم داد.
دوم: ادّعای فراوانیِ جعل و دسّ در فرض مورد اختلاف ـ یعنی روایاتی که سندشان معتبر است و راویان موثّق، آنها را گزارش کردهاند ـ، به هیچ روی قابل قبول نیست؛ زیرا نه تنها شاهدی بر صحّت این ادّعا وجود ندارد، بلکه هر کس با روایات اهل بیت علیهم السّلام آشنا باشد، میداند که روایات مجعول ـ اعم از تفسیری و غیر تفسیری ـ معمولاً از نظر سندی، بیاعتبارند.
۳. اعتبار نسبی
نظریه سوم، اعتبار نسبی را در روایات تفسیریِ مورد بحث میپذیردو ما نیز به همین دیدگاه پایبندیم. دلیل این دیدگاه این است که: هرچند خبر راوی ثقه و روایت معتبر السند، در صورتی که موجب وثوق نوعی نگردد، اطمینانآور نیست؛ ولی مرتبهای از معرفت را برای مفسّر پدید میآورد و در بسیاری از موارد، موجب نزدیکتر شدنِ مفسّر به واقع میگردد. در سیره عقلا، همین مقدار از معرفت نسبی نیز مطلوب است؛ زیرا ایشان به کشف ناقص نیز