میراندند آنچه را که ترسیدند آنان را بمیرانَد، و رها کردند از دنیا آنچه را که دانستند به زودى ترکشان خواهد کرد، و [از دنیا] آنچه را که دیگران بسیار شمردند، اندک دیدند و رسیدن به آن را از کف دادن [ِـ آخرت] دانستند. با آنچه مردم آشتى کردند، دشمنى ورزیدند و با آنچه مردم [ِـ دنیاپرست] دشمن شدند، آشتى کردند. قرآن به وسیله آنان، دانسته مىشود، و آناناند که به کتاب خدا آگاهاند. قرآن به وسیله آنان برپا است، و آنان به واسطه کتاب خدا استوارند. بالاتر از آنچه بدان امید دارند، چیزى را شایسته امیدوارى نمىبینند، و بالاتر از آنچه از آن مىترسند، چیزى را سزاوار ترس نمىدانند.
عبارت «قرآن به وسیله آنان برپا است، و آنان به واسطه کتاب، استوارند»، به نقش اساسىِ روایات در عرصه معرفت دینى اشاره دارد. از مجموع دو حدیثِ یاد شده، به دست میآید که در مرحله فهم لطایف، قرآن و حدیث به هم پیوند میخورند و ثمر مىدهند؛ نه اینکه قرآن بدون حدیث، مبهم باشد و نتوان از آن بهره برد ـ چنانکه به اخباریان نسبت دادهاند ـ ؛ بلکه حدیث در استنطاق از قرآن و استنتاج نهایى از آن، به کار میآید.
چکیده
مبانی تفسیری، به معنای پیشفرضهای بنیادین و باورهای برخاسته از بینش، دانش و نگرش مفسّر است.
تفسیر روایی مانند هر تفسیر دیگری، بر سلسلهای از اصول مشترک میان همه مکتبها و گونههای تفسیری، بنا شده است، مانند: الهی بودن الفاظ قرآن، تهی بودن آن از تناقض درونی، و مصونیت آن از تحریف.
در یک دستهبندی، مبانی تفسیر روایی به «مبانی صدوری» و «مبانی دلالی» تقسیم شدهاند.
مبانی صدوری، ناظر به قالب و شکل ارائه هستند، مانند: الهی و قدسی بودن قرآن و الفاظ آن، نزول و قرائت یگانه آن، مصونیت از تحریف، و انسجام ساختاری و درونی آن.
مبانی دلالی، بیشتر به درونْ مایه و محتوای ریخته شده در قالب قرآن و آیات آن نظر