مبانی دلالیِ مقبول در این نوشته نیز با نظر مشهور شیعه، یکسان است. ظواهر قرآن را «قابل فهم» و آنها را با توجّه به قرینههای ناظر به آن، «قابل تفسیر» میدانیم. همچنین اگر پس از جست و جو، قرینهای نیافتیم، ظواهر ابتداییِ قرآن را به همان صورت خود، حجّت میدانیم (حجیّت ظواهر قرآن) و در این زمینه، نظریات اخباریان یا منسوب به آنان را نمیپذیریم.۱ این مسئله، اساسی، مهم و اندکی دشوار است. از این رو، دلیلهای آن را به همراه ردّ نظر اخباریان، در مباحث مرتبط با آسیبشناسی تفسیر روایی بیان میکنیم. گفتنی است: مسئله کلّیِ «حجّیت ظواهر» در دانش اصول، بررسی شده و دلیلهایی بر اعتبار آن آورده شده که مهمترینِ آنها سیره عقلا است.۲
ما همچنین، «قول لغوی را به تنهایی حجّت نمیدانیم». از این رو، تنها در صورتی در فهم واژههای قرآن، به آن استناد میکنیم، که به دلیل همراهی با قرینههای دیگر، اطمینانآور باشد. این مسئله را پیشتر و بیشتر در کتاب روش فهم حدیث بررسی کردهایم و در این جا نیز به هنگام پیکربندی روش تفسیر روایی و ارائه مراحل آن، اشارهای به آن خواهیم نمود.
ما همسو با پژوهشهای جدید زبانشناسی، زبان قرآن را ترکیبی میدانیم.۳ قرآن گاه در لابهلای کلام خود، از نثر متعارف فاصله گرفته و با زیبایی و لطافت، به مجاز و استعاره لب گشوده است. این مجازگویی، همیشگی و فراوان نیست؛ بلکه در همان حدّ و اندازهای است که فصیحان و شیوا سخنان، از مجاز و استعاره بهره میبرند. این بهرهگیری، در همه جا با قرینه همراه است. این بدان معنا است که: «اصل نخستین در فهم عبارات قرآن، حمل آنها بر معنای عرفی و حقیقی است». پس تنها هنگامی از ظاهر دست میکشیم که قرینهای آشکار، بر معنای مجازی و استعاریِ کلام دلالت کند. به همین شیوه، بسیاری از داستانها و تمثیلهای قرآن را واقعنما میدانیم و در ورای سخن، واقعیت تاریخی و عینی برای آنها قائل هستیم.
1.. در بارۀ این انتساب و درستی یا نادرستی آن، ر.ک: التفسیر و المفسّرون: ج۱ ص۸۸؛ مجلّۀ حدیث اندیشه: شمارۀ ۱۳ مقالۀ «نادرستی انتساب عدم پذیرش ظواهر قرآن به اخباریان»، محمّدرضا آرمیون.
2.. اصول الفقه: ج۳ ص۱۴۳ باب «حجّیة الظواهر»؛ تحریراتٌ فی الاصول: ج۶ ص۲۹۵؛ بحوثٌ فی علم الاصول: ج۴ ص۲۵۹.
3.. ر.ک: تحلیل زبان قرآن و روششناسی فهم آن.