81
تفسیر روایی جامع (۱)

امّا مبانی دلالی، بیش‏تر به درونْ مایه و محتوای ریخته شده در قالب قرآن و آیات آن نظر دارند، مانند حجّیت ظواهر قرآن، امکان فهم آن، اعتبار و جواز تفسیر غیر معصوم از آن، ترکیبی و تلفیقی بودن زبان قرآن، وجود لایه‏ها، سایه‏ها و سویه‏های معنایی و ظهر و بطن در قرآن. در تفسیر روایی، این دو دسته مبانی، باید در عرصه روایات تفسیری نیز کاویده شود.

گفتنی است که می‏توان مسائل مهم و پرگستره‏ای مانند «حجّیت قول لغت‏دانان و ادیبان در فهم و تفسیر قرآن» را نیز به این دسته (مبانی دلالی) افزود و می‏توان آن را به انضمام بحث‏های مربوط به چگونگیِ زبان قرآن و ترکیبی بودن یا نبودن آن و نیز مسئله واقع‏نمایی قصّه‏ها و تمثیل‏های قرآن، یک دسته جداگانه به شمار آورد و آن‏ها را «مبانی زبانی» یا «ادبی» نامید.

برخی از اعتقاداتِ پذیرفته شده را نیز می‏توان جزو مبانی تفسیری به شمار آورد؛ به شرط آن‌که اشکال دور را حل کنیم یا نادیده بگیریم. اشکال دور از این جا پدید می‌آید که خاستگاه بسیاری از عقاید دینی، خود قرآن است و از این رو، این دسته از عقاید نمی‏توانند در مرحله پیش از تفسیر و استنباط از قرآن وجود داشته باشند. راه حلّ آن است که این عقاید از طریق دیگری مانند استدلال عقلی اثبات شده باشند و یا چنان روشن باشند که بدون هیچ عملیات تفسیریِ خاصّی، از متن قرآن فهمیده شوند. بر این پایه، عقایدی مانند «تنزیه پیامبران از گناه و خطا»، «تنزیه خداوند از همسانی‏اش با مخلوقات»، «عدم رؤیت خداوند متعال در دنیا و آخرت» و «اختیار محدود انسان در میانه جبرگرایی و تفویض» را می‏توان جزو مبانی برداشت و تفسیر و تأویل قرآن، نزد بسیاری از مفسّران شیعی شمرد.

نکته قابل توجّه آن‏که این دسته از مبانی اعتقادی، بیش‏تر به شکل تصحیح تفسیر و زمینه‌سازی برای تأویل برخی آیات عمل می‏کنند. یعنی فهم بدوی ما را از برخی آیه‏های متشابه، دگرگون می‏کنند، نه آن‏که مانند مبانی درجه اوّل (نظیر حجّیت عقل و ظواهر عرفیِ زبان و یا اعتبار روایات تفسیری)، در فرایند فهم و تفسیر، به طور مستقیم به کار آیند.

اینک با توجّه به تعریف تفسیر روایی، نیازمند تبیین دقیق مبانیِ خود در دو عرصه هستیم: عرصه قرآن کریم و عرصه روایات تفسیری.


تفسیر روایی جامع (۱)
80

و جایگاه‏های متعدّد، به آن‏ها استدلال و استناد می‏کند. این گونه گزاره‌ها، «مبانی تفسیر» خوانده می‌شوند.

تفسیر روایی نیز مانند هر شیوه تفسیری دیگر، بر سلسله‏ای از اصول فراگیر، کلّی و مشترک میان همه مکتب‏ها و روش‌‏های تفسیر قرآن بنا شده است. برای نمونه، در این تفسیر نیز الهی بودن الفاظ قرآن و تهی بودن آن از تناقض درونی و مصونیت آن از هر گونه افزوده‌های بشری، مسلّم انگاشته می‏شود و گردن نهادن به قوانین عامّ منطقی و زبانی نیز، یک پیش‌فرض مقبول به شمار می‏آید. این مبانی به دلیل پذیرش همگانی، نیاز چندانی به بحث و بررسی ندارند. آنچه بیش از این مبانیِ عام و مشترک، نیاز به بررسی دارد، مبانی خاصّ تفسیر روایی است.

نکته دیگر این‏که برخی از مبانی تفسیر روایی، میان شیعه و اهل سنّت مشترک و برخی متفاوت است. برای نمونه، ما عصمت امامان اهل بیت علیهم السّلام را باور داریم و دانش قرآنیِ ایشان را دارای تفاوت بنیادین با دانش صحابیان و تابعیان می‌دانیم. همچنین، توانایی تأویل همه قرآن را تنها در قلمرو دانش راسخ ایشان می‏دانیم و اختلاف و تناقض در سخنان آنان را و از جمله در عرصه تفسیر قرآن، غیر واقعی و نیازمند حلّ و فصل می‏دانیم. در این نوشتار، به مبانیِ خاصّ شیعی پرداخته شده است.

مبانی تفسیر

دسته‏بندی‌های گوناگونی برای مبانی تفسیر ارائه شده‏ است. در یک دسته‏بندی، مبانی تفسیری به «نظری» و «کاربردی» تقسیم شده‏اند. در یک دسته‏بندی دیگر، به مبانی «برون متنی» و «درون متنی» و در یک دسته‏بندی متداول‏، به مبانی «صدوری» و «دلالی» تقسیم ‏شده‏اند.۱ مبانی صدوری، ناظر به قالب و شکل ارائه هستند، مانند الهی و قدسی بودن قرآن و الفاظ آن، نزول و قرائت یگانه آن، مصونیت از تحریف و انسجام ساختاری و درونیِ آن.

1.. ر.ک: مبانی کلامی امامیه در تفسیر قرآن: ص۳۰؛ مبانی تفسیر قرآن: ص۳۵ ـ ۴۱.

  • نام منبع :
    تفسیر روایی جامع (۱)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36739
صفحه از 311
پرینت  ارسال به