75
تفسیر روایی جامع (۱)

کرد و به هنگام درخواست مخاطب، در قالب‏های پذیرفته و متعارف ارائه کرد و بدین گونه، به تفسیر یاری رساند. این به معنای گشودن پای مصداق خارجی به عرصه تفسیر و معناشناسی است که در برخی جاها روی می‏دهد و در زندگی روز مرّه هم متداول است.

برای نمونه، برای فهماندن معنای «سرهنگ» به یک کودک و تفهیم تفاوت آن با معنای «سرباز»، می‏توان دو فرد نظامی را به او نشان داد: یکی بسیار رشید، کامل مرد و اندکی پا به سن نهاده که لباس مرتّب نظامی‏اش با درجه و مدال‏های شجاعت آراسته شده، و دیگری جوانی نورس که تازه به خدمت ارتش درآمده و هنوز سردوشی نگرفته است. کودک با شناختی که از مقایسه اجمالیِ این دو مصداق به دست می‌آورد، با مفهوم «سرهنگ» و «سرباز» نیز تا حدّی آشنا می‌شود.

بی آن‏که قصد تشبیه داشته باشیم، امامان علیهم السّلام نیز مخاطبان خویش را با ارائه مصداق بیرونی، به فهم بهتری رسانده و آن‏ها را به مقصود حقیقیِ قرآن نزدیک‏تر نموده‏اند. برای تأیید این معنا کافی است چگونگی ارشاد معصومان علیهم السّلام به معانی قرآن را در میان روایات ایشان بکاوید. روایات نشان می‏دهد که راه‏نمایی معصومان در این زمینه، گاه به شکل توضیح بیانی و تبیین مفهومی بوده است که گونه‏ها و نمونه‏های متعدّدی از آن در درس پیشین گذشت. گاه نیز از طریق ارائه مصداق عینی و خارجی به مخاطب بوده است که جری و تطبیق نامیده می‏شود و گونه‌ها و نمونه‏های آن نیز آمد.

نکته مهم آن‏که: این جری و تطبیق، در هر دو عرصه تفسیر و تأویل اتّفاق افتاده است. یعنی امامان علیهم السّلامگاه مصداقی را برای تفهیم معنای ظاهری و تنزیل قرآن ارائه کرده‏اند و گاه با آگاهی از مقصود الهی، برای تبیین معنای باطنی و تأویلیِ قرآن، به ذکر مصداق پرداخته‏اند. حفظ این ارتباط سه‌گانه میان تفسیر، تأویل و تطبیق، می‏تواند بسیاری از پرسش‏ها را در باره روایات ناظر به قرآن پاسخ دهد. البته از سوی دیگر نیز، خلط مفهومی و مصداقیِ این سه فرایند، آسیب‏هایی را پدید آورده است. یکی از مهم‏ترینِ این آسیب‏ها، تفسیری دیدن روایات تطبیقی است که در بخش آسیب‏شناسی (جلد دوم کتاب حاضر) به آن می‏پردازیم.


تفسیر روایی جامع (۱)
74

نژاد آن دو، شاخه‏هاى آن. دانش امامان میوه‏اش و شیعیان مؤمن [به آن‌ها] برگ‌هایش به شمار مى‏روند. به خدا سوگند که هر گاه مؤمن به دنیا می‌آید، بر این درخت برگى افزوده مى‏شود و زمانى که بمیرد، برگی از آن فرو مى‏افتد.

در منابع اهل سنّت نیز روایتی به نقل از ابو اُمامه در باره آیه (إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکنُودٌ)۱ نقل شده است. اگر بتوانیم این روایت را جری تأویلی بدانیم، آن گاه می‌توانیم نمونه‌ای از تفاسیر اهل سنّت نیز در این باره ارائه کنیم. طبق این روایت، پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرموده است:

۰.الکَنودُ: الَّذی یَأکُلُ وَحدَه، و یِضرِبُ عَبدَه، و یَمنَعُ رِفدَه.۲

۰.کنود، آن کسی است که تنها غذا می‌خورد، خدمتکارش را می‌زند و از بخشش خودداری می‌کند.

رابطه جری با تفسیر و تأویل

تفسیر، پرده‏برداری از مفهوم است و مستقل از افراد و مصداق‏های خود وجود دارد. در تفسیر، با مفهوم ذهنی سر و کار داریم و نیازی به یافتن مصداق نداریم. در واقع، پس از به انجام رسیدن فرایند تفسیر، مشخّص می‏شود که آیه بر چه افرادی تطبیق می‏کند. این تفسیر است که با تعیین حد و مرزهای معناییِ آیه، مصداق‏های آن را در خارج به ما می‏شناساند.

امّا جری، از زاویه‏ای متفاوت عمل می‏کند. رسالت اصلی جری، آوردن قرآن به صحنه زندگی است. جری در پیِ روشن کردن تکلیف مخاطب در زندگی واقعی است تا به او کمک کند وظیفه «در لحظه»ی خود را تشخیص دهد و مصداق واقعی و کنونی از یک مفهوم قرآنی را بیابد. فرایند جری، در ظاهر امر، به مفهوم ذهنی و تفسیر و تبیین مفهومیِ آیه نظر ندارد؛ امّا در پسْ‏زمینه خود، بر پایه تفسیر و یا تأویل نشسته است. این تفسیر و یا تأویل نهان، در ذهن فردی که آیه را بر مصداق خارجی‏اش تطبیق می‏دهد، وجود دارد و پشتوانه علمیِ جری است.این پشتوانه اگرچه مقصود اوّلی و اصلی نیست، امّا می‏توان آن را کشف

1.. عادیات: آیۀ ۶.

2.. تفسیر الطبری: ج۳ ص۳۵۴ ح۲۹۲۸۶.

  • نام منبع :
    تفسیر روایی جامع (۱)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36414
صفحه از 311
پرینت  ارسال به