همین اساس شکل میگیرد و به معنای جاری کردن و سرایت دادن حکم یک مصداقِ تصریح شده در قرآن، به مصداقهای کم پیدا، ناپیدا و نوپدید است. جری، گونهای گسترهبخشی به مصداقهای همزمان، یا استمراربخشی به آن در طول زمان است.
بر پایه این تعریف، تفاوت کارکرد جری و تطبیق نیز روشن میشود. اگرآیهای عام و فراگیر باشد و از استمرار لازم برخوردار باشد، تنها نیاز به تطبیق معنای آن بر مصادیق ناپیدا و نوپدیدش دارد و به تنهایی و آسانی، به مصادیقِ پدید آمده پس از نزولش نیز سرایت میکند و بر آنها انطباق مییابد. نیاز به جری، در جایی است که معنای ظاهری آیه، عام نمینماید و یا تطبیقش بر مصادیق نوپدید آن، آسان نیست. برای سرایت دادن آیه به زمانِ پس از نزول و تطبیق بر این گونه مصداقها، باید گستره و استمرار آیه را بشناسیم. روایت امام باقر علیه السلام مفهوم جری را توضیح میدهد:
۰.ظَهرُهُ تَنزیلُهُ، وبَطنُهُ تَأویلُهُ، مِنهُ ما قَد مَضی، ومِنهُ ما لَم یکُن، یَجری کما یَجری الشَّمسُ وَالقَمَرُ، کلَّما جاءَ تَأویلُ شَیءٍ مِنهُ یکونُ عَلَی الأَمواتِ کما یکونُ عَلَی الأَحیاءِ، قالَ اللّهُ: (وَمَا یعلَمُ تَأوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی العِلمِ)۱ نَحنُ نَعلَمُهُ.۲
۰.ظاهرش همان تنزیل آن است، و باطنش تأویل آن. پارهای از آن، پیشتر تحقّق یافته و چیزهایی از آن، هنوز تحقّق نیافته است. مانند خورشید و ماه جریان دارد. هر گاه تأویل چیزی از آن فرا رسد، برای مردگان چنان خواهد بود که برای زندگان است. خداوند میفرماید: (و تأویلش را جز خدا و ریشهداران در دانش، کسی نمیداند). ما آن را میدانیم.
گونهها و نمونههای جری
جری، در هر دو عرصه تأویل و تفسیر وجود دارد و از این رو، نمونهها را زیر دو عنوان