291
تفسیر روایی جامع (۱)

شیوه تدوین

الدرّ المنثور بر اساس سوره‏های قرآن و به گونه تفسیرهای ترتیبی تنظیم شده است. کتاب با سوره فاتحة الکتاب شروع شده و به سوره ناس پایان یافته است. در هر سوره نیز روایات مرتبط با آیات، به همان ترتیب فعلی قرآن آورده شده و اگر آیه‏ای تفسیر و روایتی ندارد، ذکر نشده است. تقسیم‏بندی الدرّ المنثور ساده و روان و برای کسی که ترتیب سوره‏ها و آیات را بداند، راحت و زودیاب است.

همان گونه که از نام کتاب هویدا است، ما با یک مجموعه روایی ناظر به قرآن رو به رو هستیم؛ روایاتی که بیش‏تر، از صحابه و گاه از معصومان علیهم السّلام هستند. با دقّت در روایات کتاب، می‏توان فهمید که سیوطی، نتوانسته است از فضای علمی اهل تسنّن بیرون بیاید و به گونه مستقل بیندیشد. او در بند بسیاری از روایات موقوف (سخنان صحابه) است و بدون آن‏که به دیگر مکاتب تفسیری توجّه کند، تنها یک روایتگر است. او در این عرصه، از روایات امامان شیعه کم‌تر سود جسته است و از این منظر، تفسیر او رنگ فرقه‌ای دارد و می‏توان آن را ناقص دانست. این تفسیر از نظر رنگ و لعاب ادبی نیز، تفسیر در خور توجّهی نیست و حُسن و قوّت اصلی آن، همان گردآوری روایات مرتبط با قرآن است.

تفاوت با دیگر تفسیرها

الدرّ المنثور یک تفسیر روایی است و به روشنی با تفاسیر ادبی، عرفانی، کلامی و فلسفی تفاوت دارد. در آن تفاسیر، مؤلّف به تجزیه و ترکیب آیات می‏پردازد و آرای دانشمندان بزرگ در رشته مربوط را می‏آورد و گاه به نقد و بررسی آن‏ها دست می‏زند؛ امّا سیوطی به عنوان یک مؤلّف تفسیر روایی، چنین وظیفه‏ای به دوش ندارد.

تفسیر مشابه الدرّ المنثور، تفسیر طبری، از کهن‏ترین تفاسیر اهل سنّت است که در قرن سوم و چهارم به وسیله محمّد بن جریر طبری تدوین شده است. طبری گاه معنای لغوی را هم می‌آورد و توضیحاتی نیز از خود می‏افزاید؛ ولی سیوطی چنین


تفسیر روایی جامع (۱)
290

خود را این افراد قرار داده است. او گفته‌های مستند به پیامبر صلی الله علیه و اله و صحابه و تابعیان را می‏آورد و از این رو، دامنه و گستره اقوال و اختلاف‏ها، محدود می‏شود. بنا بر این، مخاطبان کتاب، کسانی هستند که فارغ از بحث‏های ادبی، لغوی، کلامی و فلسفی، تنها برای دانستن نظر پیامبر علیه السلام و صحابه ایشان در باره آیات قرآن، به این تفسیر روی می‏آورند.

اعتبار مطالب

سیوطی تنها یک مفسّر نیست. او یک محدّث هم هست و می‏داند که چه روایتی را بیاورد و کدام‏ ‌یک را نیاورد. او همچنین می‌داند که باید سند و منبع حدیث را به مخاطب خود بشناساند؛ امّا از یک سو، با محدودیت حجم کتاب رو به رو است و از سوی دیگر نمی‏تواند احادیث کتاب را به صورت مرسل و رها بیاورد. بر همین پایه، می‏نویسد:

۰.از کتاب ترجمان القرآن، این مختصر را بیرون کشیدم و تنها متن خبر را بدون سند آوردم؛ امّا در اوّل هر خبر، منبع آن را ذکر کرده‌ام و نام کتاب معتبری که روایت را از آن نقل می‏کنم، آورده‏ام.۱

سیوطی با این کار، مخاطب را به آسانی با منبع اصلی روایت مرتبط می‏کند و راه را برای داوری او می‌گشاید. برای نمونه، به هنگام ذکر اهمّیت سوره حمد، می‏نویسد:

۰.واحدی در کتاب اسباب النزول و ثعلبی در تفسیر خود، از علی ‌ که خدا از او خشنود باد ـ نقل کرده‌اند که فرمود: «سوره فاتحة ‌الکتاب، در مکّه نازل شد و از گنجینه‌های زیر عرش الهی آمد».۲

کار دیگر سیوطی این است که پس از ذکر اقوال مختلف و آوردن روایات متعدّد در ذیل برخی آیات، به نقد آن‏ها نیز اقدام می‏کند و گاه قضاوت محدّثان بزرگ را در باره آن احادیث می‏آورد. برای نمونه آورده است: «ابن جریر طبری با سندی ضعیف، از ابن عبّاس چنین نقل کرده است...».۳

1.. الدرّ المنثور: ج۱، ص۱ (مقدّمۀ کتاب).

2.. همان: ج۱ ص۳.

3.. همان: ج۲ ص۲۵۹.

  • نام منبع :
    تفسیر روایی جامع (۱)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 36401
صفحه از 311
پرینت  ارسال به