نمونههایی از این بحرانها، آشکارا در دوره امامان بعدی نیز دیده میشود.۱ ابوبصیر لیث بن بختری مرادی که در کنار برید و زراره و محمد بن مسلم از سوی امام باقر علیه السلام بشارت به بهشت داده شده است،۲ حتی هنوز در دوره امام کاظم علیه السلام تصور درستی درباره جایگاه امام نداشت. کشّی نخستین گزارش خود درباره ابوبصیر را به داستانی اختصاص داده است که در آن ابوبصیر امام علیه السلام را به شکل اغراقآمیزی اهل دنیا میدانست.۳
بر مبنای دو گزارش هر دو از شعیب عرقوقی، به نظر میرسد که ابو بصیر مرادی نهتنها تصوری زمینی از علمِ امام علیه السلام داشته،۴ بلکه امام علیه السلام را شخصی دنیاطلب میدانسته که دستش به دنیا نمیرسد.۵ حتی در صورت جعلی بودن این روایات۶ نیز احتمال وجود چنین اندیشههایی در آن دوره میرود. به هر حال دلیل این همه بدبینی نسبت به ابوبصیر که امام صادق علیه السلام او را در زمره پیشگامان مقرّب بهحساب میآورد۷ و نسبتی هم با اهل کلام نداشت، مشخص نیست؛ چشمپوشی کامل از این گزارشها نیز چندان آسان به نظر نمیرسد.۸ یونس بن عبدالرحمن، امام رضا علیه السلام را به سبب پذیرش ولایتعهدی طاغوت خواند۹ و در عین برجستگی که در میان اصحاب
1.. نک: مدرسی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۱۱۴-۱۹۹.
2.. كشّی، رجال، ص۱۷۰، ش۲۸۶. او همچنین به دست امام باقر علیه السلام بینایی خود را به دست آورد و به خواست خود، آن را از دست داد (همان، ص۱۷۴، ش۲۹۸).
3.. كشی، رجال، ص۱۶۹، ش۲۸۵.
4.. همان، ص۱۷۱ – ۱۷۲، ش۲۹۲-۲۹۳.
5.. همان، ص۱۷۲، ش۲۹۴. ابوبصیر به ابن ابی یعفور میگوید: اگر صاحب شما (امام) دستش به دنیا برسد او نیز تکروی و استبداد خواهد داشت. ابن ابی یعفور به دلیل خشمگین بودن از سخن او مانع سگی نشد كه میخواست بر صورت ابوبصیر - در حالیكه چرت میزد - بول كند.
6.. در اینباره بهطور خاصدو گزارش از حماد بن عثمان الناب که به گفتۀ نجاشی، از موالی اهل فزار بوده است (نک: نجاشی، رجال، ص۱۴۳، ش۳۷۱)، مبنی بر بول كردن سگ یک بار در گوش ابوبصیر زمانی كه خواب بود (كشی، رجال، ص۱۷۲، ش۲۹۴) و یک بار بر روی صورتش زمانی که بیدار بود (همان، ص۱۷۳، ش۲۹۷)، بسیار عجیب به نظر میرسد. گویی سگی مأمور بوده به محض این که ابوبصیر حرف ناسنجیدهای میزند بر او بول كند!
7.. كشی، رجال، ص۱۷۰.
8.. در گزارش دیگر، ابوبصیر به صورت جُنُب خدمت امام علیه السلام (ظن قریب به یقین خدمت امام باقر علیه السلام رسیده چون راوی داستان بكیر است و تعبیر ابوبصیر دربارۀ امام مولاکَ است) وارد شد (كشی، رجال، ص۱۷۰، ش۲۸۸) و یا زمانی كه امام صادق علیه السلام به او اجازه ورود نداد، گفت: «لو كان مَعَنا طبق لَاَذَن» (همان، ص۱۷۳، ش۲۹۷). نمونههای فراوان دیگری در رفتار زراره، ابوبصیر و دیگران دیده میشود (نک: همان، مدخل ابوبصیر و زراره).
9.. كشی، رجال، ص۴۹۲، ش۹۴۳-۹۴۴، ۴۹۶ و۹۵۳.