چه هست مدح و ثناست. بنابراین، طبیعی بود که وقتی جامعه امامیه با نظریه و دیدگاهی از سوی متکلمان روبهرو میشد که با پیشفرضهای اساسی آنان -که مبتنی بر نصوصِ دینی و روایی بود - کوچکترین مخالفتی داشت، نمیتوانست واکنش تندی نشان ندهد.
در میان جریان متکلمان، حلقه فکری هشام بن حکم از هجمه شدیدتری رنج میبرد. عمده این تهاجمات به نظریهپردازیهای جنجالی هشام بن حکم بازمیگشت. برخی گزارشهای ذم هشام بن حکم بهطور مستقیم به اعتقاد او در مقوله جسمانیت خداوند اشاره کردهاند.۱ پوشیده نیست که هشام در مسئله جایگاه امام به ارائه دیدگاههایی پرداخت که حساسیت جامعه امامیه را برانگیخت.۲ برخی شاگردان او بعدها نیز همین اندیشهها را پی گرفتند.۳ دیگر جریانهای کلامی همچون جریان هشام بن سالم - عمدتاً بهدلیل رویکرد معتدلترشان - نزد اندیشمندان امامیه مقبولیتی عام داشتند و در نتیجه، بعدها کمتر مورد تهاجم جناح اکثریت قرار گرفتند. خود هشام بن سالم در کانون یک سلسله طرق حدیثی قرار داشت.۴ او بهعنوان نماینده اصحاب کوفی برای کسب تکلیف امامت پس از امام صادق علیه السلام به کوفه آمد و تأثیرگذارتر۵ از همسفرش - مؤمن طاق - محور انتقال اندیشه صحیح امامت قرار گرفت.۶ زراره نیز بهرغم حملههای گسترده اولیه به او،
1.. برای مثال، كلینی، الکافی، ج۱، ص۱۰۵، ح۴و۵.
2.. همان، ج۱، ص۴۰۹، ح۸.
3.. اعتقاد هشام بن حكم دربارۀ علم امام چندان مشخصنیست (نک: سبحانی، «مدرسه کلامی کوفه در دورۀ نظریهپردازی»، ص۱۷۱)، اما شاگردان او همچون یونس بن عبدالرحمن (مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۲۰؛ اشعری قمی، المقالات والفرق، ص۹۸) و فضل بن شاذان (كشی، رجال، ص۵۴۰) دیدگاه متفاوتی دربارۀ علم امام داشتند. دربارۀ پیگیری جریان هشام بن حكم تا زمان شیخ كلینی، نک: رضایی، محمد جعفر، «امتداد جریان هشام بن حکم تا شکلگیری مدرسه کلامی بغداد»، ص ۹۱-۱۱۰.
4.. با مراجعه به مجموع ۸۴۴ روایت هشام در ابواب مختلف گردآوری شده در: نبهی، خضر محمد، مسند هشام بن سالم، مجموع این سلسله روات قابل مشاهده است.
5.. تعبیر ذیل گزارش كه «فأخبر [عبدالله] ان هشاماً صد عنك الناس قال هشام فأقعد لی بالمدینه غیر واحد لیضربونی» (كلینی، الکافی، ج۱، ص۳۵۲) میتواند نشاندهندۀ برجستگی بیشتر او باشد.
6.. كشّی، رجال، ص۲۸۲، ش۵۰۲؛ كلینی، الکافی، ج۱، ص۳۵۱، ش۷. روشن نیست که چرا فان اس. این گزارش را ساختگی دانسته است (فان اس، علم الکلام، ج۱، ص۳۴۳).