به بیان دیدگاههای یونس بن عبدالرحمن درباره امامت و علم امام میپردازد.۱
۲. برخی دیگر مانند علی بن ابراهیم بن هاشم موضع مثبتی نسبت به این جریان نشان دادند. او حتی در دفاع از این دو شخصیت کتابی با نام فی معنی هشام ویونس نگاشت. همانطور که گفته شد، به نظر میرسد این کتاب در اثبات نظریه «معنا» در بحث صفات الهی باشد.
چندی بعد کلینی - شاگرد علی بن ابراهیم - این خط فکری را ادامه داد و آن را به بغداد نیز منتقل کرد. برخلاف این تلقی رایج که کلینی بهدلیل محدّث بودن رابطه خوبی با کلام ندارد، کلینی روایاتی را نقل میکند که در آنها ائمه علیهم السلام از متکلمان تجلیل کرده یا حتی روش درست علم کلام را به آنها آموختهاند.۲ همچنین کلینی در جایی دیگر از هشام نقل میکند که پس از فراگیری نکاتی از امام صادق علیه السلام دیگر هیچگاه در بحث و مناظره با دیگران در آن موضوع مغلوب نشده است.۳ البته، کلینی روایاتی نیز در مذمت سخنگفتن درباره ذات الهی نقل کرده است.۴
بیشک این نهی مختص به ذات الهی است، چون در ادامه مواردی که خود کلینی حتی در بحث صفات الهی به تبیین کلامی پرداخته است، اشاره خواهیم کرد. همچنین از مجموع روایاتی که کلینی نقل کرده، میتوان دریافت که کلام مذموم در نظر او کلامی است که از سخنان ائمه علیهم السلام فاصله گیرد؛ همانطور که او در روایتی به این بحث اشاره کرده است.۵
بنا به شواهد پیشگفته میتوان ادعا کرد که کلینی با بحث و مناظره - در صورتی که به ذات خداوند مربوط نباشد و موافق سخنان پیامبر و ائمه علیهم السلام باشد - موافق است. آنچه کلینی نسبت به آن حساسیت دارد، خود بسندگی عقل۶ است که هشام نیز - چنانکه در آغاز مقاله گفته شد - در
1.. پیشتر گفتیم که یونس در دورۀ امامت امام رضا علیه السلام از دنیا رفت و بیشک دوران امام جواد علیه السلام را درک نکرد. به همین دلیل، سخنان افرادی مانند سعد بن عبدالله اتهاماتی بیش نیست (اشعری، المقالات والفرق، ص ۹۸).
2.. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۷۱.
3.. همان، ص۱۱۴.
4.. همان، ص۹۲.
5.. همان، ص۱۷۱.
6.. مقصود ما از خودبسندگی عقل همان چیزی است که در روایت یونس بن یعقوب درباره روش درست کلام آمده است. یونس بن یعقوب بنا به برخی روایات ائمه علیهم السلام گمان میکرد که ائمه علیهم السلام به طورکلی با کلام مخالفند، ولی امام صادق علیه السلام به او گوشزد کردند که کلامی مذموم است که بیتوجه به سخن ائمه علیهم السلام شکل گرفته باشد: «إنما قلْت فویل لهم إن ترکوا ما أَقول وذهبوا إلى ما یریدون» (کلینی، کافی، ج۱، ص۱۷۱). البته، باید توجه داشت که این به معنای بیتوجهی به عقل نیست، بلکه همانطور که شیخ مفید نیز در اوائل المقالات اشاره کرده است، انبیاء و ائمه علیهم السلام انسانها را به کیفیت استدلال تنبیه میدهند (شیخ مفید، اوائل المقالات، ص ۴۴). این برخلاف سخن آنهاست که گمان کردهاند شیعیان به دلیل پذیرش امامت، جایی برای استدلال عقلی قائل نبودند (مدرسی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۲۰۵).